دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۰

وام نگه

در اشک ها ناله به اتمام میرسد

بیرنگی صدا به نگه وام میرسد


جز اهریمن نبود که گوید زمکر خویش

از ما به دیگری فقط الـــــزام میرسد


آغوش باد ،دفنگهء شعله شمع است

بر روشنایی کثـــــــرت اوهام میرسد


بیهوده نیست تک تک خنیاگر نفس

کــــز آن طنیــن نام تو آرام میرسد


روزی زندگی به من از نا کجای نور

با سفرهء سحر به لب شام میرسد


دیدار کعبه گر نشود بر تنم نصیب

هنگام دفن جامهء احرام میرسد