پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۲

آرزو ها

آرزو ها
کاش دیدار  تو ای دوست مکررمیشد
و شب تیره هجران من آخــــــرمیشد

کاش هر  نامه نا خواندهء من پر میزد
پیش چشــمان تو ای یار،کبوتر میشد

کاش فردوس حضور تو در این تنهایی
بر دل و دیدهء من نقد ومیسر میشد

 کاش با فصل بهارینهء دیدارت باز
نفسم مست ترین باغ   معنبر  میشد

کاش گل هــای دلاویز تقاضا هایم
در  دم خندهء لب  های تو پرپر میشد

گفتنی های پراگنده ذهنم، غزل اند
تا گم و دود شدن،صاحب دفتر میشد

غصه ها دست به دست قلب مرا شپلیدند
چه شود روز غم هم ، اندکی ابتر میشد

دفتر  گله مارا چه کسی آخر کرد
میشدم راهی رضوان اگرسرمیشد

منیر سپاس