جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۹۶

انباشته


انباشته

ديوانه دگر بر سر بازار نمانده  

از عشق كنون يك ذره آثار نمانده

 

شهر است همه از مرض سود خردمند
يك عاشق شوريده و بيمارنمانده

 

فرمانده خلق است كنون پول مقدس
آزاد ز بند زر و آمار نمانده

 

از باغ نفس شرم و حيا رفته به سرقت
در طرز نگاه پرده و ديوار نمانده

 

انباشته اي مهر بجويي و نيابي
از آدميت آدم سرشار نمانده


منير سپاس ناچيز
٢٨ جولاي سال ٢٠١٧
شهر رويتلينگن ج.ا . آلمان

شنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۶

عید رمضان ۲۰۱۷


باز آمدم چون  عید نو  تا قفل زندان بشکنم
این  چرخ  مردم خوار را چنگال  و دندان  بشکنم.
حضرت  مولانا
جنگ ، قتل، فریب  ، دروغ  و ریا تنها  مال امروز زندگی  نیست  و همواره  بر روی زمین  بوده  و  خواهد  بود اما  نمیشود  که  زندگی  را  فقط غمستان  و غصه  خانه  دانست و  منتظر  ماند   که  جنگ و فقر  ختم شود و  تمام  زند گی  را بدون خوشی سپری  کرد
به قول  حضرت مولانا  این  چرخ  هستی  همیشه  مردم  خوار بوده و با  غم و  اندوه اش  انسان  ها را به  زندان  کرده  و  هنوز  هم  در سلول  درد و غم می  افگند  من  می  گویم  با  وجودی که  وضیعت  چنین است  از خوشی کردن  و عید نباید دست  کشید  هنوز خورشید  عاشقانه  شب را سحر می  کند  هنوز لبخند  کودکان  دلبر و دلکش است  هنوز  کودکان  منتظر عیدی  و  لباس  نو  اند  و از  دنیا  پر آشوب  بیخبر ،  هنوز  ماه  در آسمان به صید  حیرت  ما  می پرازد ، هنوز  صدای  آبشار  نغمه ای  ناز آب کهساران  است هنوز رود،  موج سوار است، هنوز چهچهء مرغ  باغ قراپت قرآن  گل  است،  هنوز  در شمارش  نعمت  های  خداوند در سفره  نعمت  زندگی  عاجزیم
خوان  کرم  گسترده ای  مهمان  خویشم  بُرده ای
گوشم چرا  مالی  اگر من  گوشهء نان بشکنم.
 حضرت  مولانا
و من هم  می  گویم که: بیا  که  عید کنیم مخاطب من  اینجا  مومنان  اند 

بیا به  کوچهء عشق عاشقانه  عید کنیم
سپاه  نفرت  و  نومیدی  ، نا امید کنیم

گذر  کنیم به بازار  جلوه  های  خوشی
حلاوت  غزل  دوست  را   خرید  کنیم

کسی که  مومن  عشق  بیوفا  نشود
بیا  که دوری  زاندیشه ای  پلید کنیم
منیر سپاس  ناچیز
۲۴.۰۶.۲۰۱۷
ج.ا.آلمان




عید  تان مبارک  باد

تا چه وقت؟

تا چه وقت؟
عمریست ما به تیغ ریا کشته میشویم
در مسجد وبه راه ،به خدا کشته میشویم

با مُهره های دین و زبان و تبار ها
از غفلتي نشسته به ما کشته میشویم
منیر سپاس ناچیز

22.06.2017
wie lange noch ? Afghanistan ist nun die zweite Palästina,und USA und verbundete von der USA sind Zuschauer oder Unterschätzer von IS und Taliban weil sie nicht gegen Pakistan und Taliban unternehmen .

پنجشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۶

پناهنده


باز هم دول گنس و گول آلمان قصد دارد به اخراج پناهنده ها به افغانستان ادامه بدهد به دلیل اینکه افغانستان امن است حتی چارارهی زنبق در کابل و من چند سطری برای پناهنده نوشتم

.....
پناهنده

دارد چقدر ارزش آوای پناهنده؟
تشویش شده زنجیر بر پای پناهنده

در خانه به اوآتش برخاک ودرش باشد
اینجا غم و نومیدی دنیای پناهنده
منیر سپاس ناچیز
۲۲.۰۶.۲۰۱۷


چهارشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۶

فاشیزم قومی و مذهبی

اضمحلال هر انديشه در افغانستان ممكن است به جز ازفاشيزم قومي و ديني. منير سپاس

یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۶

زنجیر روزگار

 خواننده ای  عزیز آشیان  خیال  ، اینک غزلی را  اینجا می  نویسم  که فقط ۵  رقیقه  از  عمرش  می  گذرد  امیدوارم  به  دل مهمانان  این  اشاین راه پیدا کند


زنجیر روزگار

احساس در برخون تصوير تازه دارد
يا خامه اي  تنفر تحرير تازه دارد

رؤيا دگر نمانده كابوس خوابها را
شب از براي مايان تعبير تازه دارد

دردست و پاي مردم آزاده گي نيآيد
گيتي زغصه هايش زنجير تازه دارد

خورشيد درك امروز تاريكي مي فرستد
تا عشـــــق را بپوشد تنوير تازه دارد

گر رند روزگاري  مستانه باش هُشيار
كاين چرخ سفله هر دم تزوير تازه دارد
ناچيز منير سپاس
۱۸ جولای سال ۲۰۱۷

سه‌شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۶

انتحاري غم

انتحاري غم 


در اورسي نگاهم يك آسمان ستاره
در نور مه غنوده امشب دلم دوباره

دارايي خيالش تا گنج جان من شد
كردم زندگي را با قلب پر گذاره

تصوير شادماني با انتحاري غم
در شهر زندگي هاست ويران و پاره پاره
نا چيزمنير سپاس
١٣ جولاي ٢٠١٧

جمعه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۶

فرش توجه

فرش توجه


شهر بر دوش كشد اين همه تنهايي را
من چه عنوان بدهم با تو شناسايي را

درشكست همه اي رابطه ها بدون تو
چقدر پند دهم اين دل هر جايي را؟

در زمين فرش توجه نرسيد گام مرا
نتوان  كسب كنم موقف بالايي را

خوب بودم همه با هيچ خودم ازكي شوم؟
كرده بدنام روم واژه اي رسوايي را

خواب آرامش من طعمه اي دزدي شب است
بُـــرده بيداري من راحت رؤيايي  را
منير سپاس ناچیز
٠٩.٠٦.٢٠١٧

پنجشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۶

دردا

دردا که درد خانهء درد است شهر ما

تاچند زندگی همه زهر است بهر ما؟

منیر سپاس ناچیز

 ۸.۶.۲۰۱۷


یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۶

بی مانند


بی  مانند
 جهان  ما  مردم  بیچاره  باشیم
ز لطف تیغ  ها صد  پاره  باشیم
به خون خود نویسیم درس  تاریخ
شهید  و زخمی  و آواره  باشیم
منیر  سپاس  ناچیز
۴.۶.۲۰۱۷
ج.ا.آلمان


در سوگ کابل

در سوگ کابل
دلم  در سوگ  کابل  اشکبار است
نفس همچون نگاهم  داغداراست
کنون  در  جاده  های شهر ماتم
ببین بر قیر و سنگش لاله زار است
منیر  سپاس  ناچیز
۴.۶.۲۰۱۷ ج.ا. آلمان


kabul , lyric from Monir Sepas

کابل
فقط درد  است   در آغوش کابل
و باشد  خون همه گلپوش کابل
ز  نامردی  ایام  من  چه  گویم
که غم  پیهم  نهد بر  دوش  کابل
 منیر سپاس (ناچیز)
۴.۶.۲۰۱۷

انتحار و انفجار کابل

میهنم باغی است از بهشت برین اما ندارد جز درد ، غم وباروت گویی در سرشت اس چیزی دیگری،همسایه های لعنتی رنگ و فریب و تفرقه ها 
چنان در درون مان کشت کرده اندکه دیگر حتی جنازه ها در ماه رمضان 
طعمه ای انتحاری میشوند این سر زمین نارنین رستم و آرش و مولانا از اندیشهء شوم بیرونی ها با دست های مکار شان و پست فطرتی دست های مزدوران داخلی و غفلت درونی دارد آهسته آهسته به دوزخ تبدیل می شود
منیر سپاس ناچیز

شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۶

از خودم به خودم

از خودم به خودم


در ژرف هر نگاه تو صد غم نهفته است
درآن درنگ  خواهش بسيارخفته است


چون ذره هاچه قصهء مفت است دردتو
بر گوشهاي گيتي كر نا شنفته است


چشمان انتظار شب از عمق ياد ها
روشنترين تاريكي را باز سفته است


عمرم گذشت چگونه ز خوشباوري روم
در سادگي و صدق دلم خيلي پخته است


استاد روزگار به مضمون عبرتش
در خاموشي مثال مرا هيچ گفته است؟
منير سپاس
برلين ٢٥.٥.٢٠١٧