سه‌شنبه، دی ۲۳، ۱۳۹۹

آرایشگری

مشاطه اي دلم شد دلدار رفته رفته
 زيبايي شد تپیدن ، بسيار رفته رفته

 از خود بخود رسيده ناز و نياز اينجا
 گم گشته بين مايان اغيار رفته رفته

 من ذره ذره ذره ، سجاده اي ندارم 
در محو عشق باشد آمار رفته رفته 

 اندیشه ای خرابات ، در جان هارسا باد! 
رندان ز شُرب سازد ،هشیار رفته رفته

 شب زنده داری در من نشو‌ ونما دارد
 مانند ماه گشتم ،شبدار رفته رفته 

 مستانگی بارز ، دارم به خون از عشق 
دل را جگر نموده ،میخوار رفته رفته 

 از دیده ها روم من ، سوی دیار دیگر
 دراین جدایی وصل است، ای یار رفته رفته
 منیر سپاس ۹.۱.۲۰۲۱