چهارشنبه، دی ۰۴، ۱۳۹۲

مژده بر شعر ودوستداران شعر



این نبشته را در وبلوگم در سال 2004 نوشته بودم و اینک آنرا اینجا انتقال دادم تا باشد که همه و همه در یک وبلوگ جمع شوند.


شنیده ایم و میدانیم که، شعر شاه هنر هاست وشاعر خالق سخن های زیبا و داستان های دلنیشن. اگر نظامی گنجوی نمیبود این لیلی و مجنون را کی میشناخت؟ اگر فردوسی نمیبود رستم رادر اذهان کی دوباره تولد میداد ؟اگر سخن نمیبود و اگر سخن خوب نمیبود جهان چقدر وحشی و جنگلی یا پوچ وبی مفهوم می بود،ادبیات به ویژه شعر در همه قالب هایش ، نقش برازنده ای در خوب زیستن، داشته است در حوزه جغرافیایی زبان فارسی به استثنای بعض شاعران ، سخنور بیچاره درادوار تاریخ همواره به تنگدستی زندگی کرده و بعد از مفاک رفتن ، تنی چند از او یاد کرده اند ، اما آهنگسازان و آوزا خوانان ، اداوین شاعران بر میدارند اشعار شان را میخوانند ،شهرت مییابند، صاحب نان و نام و زر میشوند اما شمعی بر مزارشاعر روشن میکنند؟ کسی بر مزار مولانا ،سعدی، بیدل ، حافظ وصد ها شاعر رفته از میان ،شمعی روشن کرد یا خود را همسو نساختند ، وشاعر امروز نیز بدان سرنوشت مبتلا است ولی با آنهم دراین دنیا به ویژه کشور ما افغانستان بنا بر قبول ذوق مردم بعضی شعر ها را از روی آهنگهای که برآن ساخته و خوانده شده میشناسند ،شعر برای مردم آشنا ولی شاعراز نظر افتاده و یا توجه بدان معطوف نکرده اند که این سخن نغزو ناب ازآن کیست؟ که آوازخوان آنرا پسندیده و در قالب آهنگ خوانده است .مشت نمونهء خروارو اندک نمونهء بسیار،اینجا خدمت تان مینویسم که سخن از اشعار استاد لطیف ناظمی است که در افغانستان آواز خوانان مشهور آنرا اجرا نموده اندکه طور مختصراز آنها یاد می کنم


1ـ احمد ظاهر اشعار زیرین از استاد ناظمی را خوانده است.

الف ـ چه شبها به یادت به کنج جدایی به یادت کشیدم می ارغوانی


شدم دیوانه دیوانه دیوانهء رویت شدم دیوانه دیوانه دیوانهء رویت


من و یاد تلخ و تو و نام تو


تو غافل زفریاد شبهای من


چه دیوانه ام چه دیوانه بودم چه دیوانه ام من


که هستم دیوانه دیوانهء رویت


***


چه خوش میسرود این حدیث این ترانه


شبی شمع با سوزو ساز شبانه


چه دیوانه بودم چه دیوانه ام من


آهنگ اصلی هندی و از موکیش میباشد






ب ـ خواب از چشمانم ربودی ای بیوفا بیوفا


قلب مرا تو شکستی خود خواه مه رو چرا


او چرا چرا چرا چرا


زندگی پایمال فسون شد ای فسون هوس کجایی


دیگر آخر کجا شد کجا شد دوستی ، عاشقی ، آشنایی





ج ـ شبی پرسیدمش با بیقراری که غیر از من کسی را دوست داری


دوچشمش از خجالت برهم افتاد میان گریهء خود گفت آری


2ـ رحیم جهانی


باز آمد م باز آمدم تا بوسه بارانت کنم


یکشب به بزم شعر خود با بوسه مهمانت کنم


بگذار دیگر قهر و را این ساغر پر درد را


تا شاعری این شهر را یک شب به فرمانت کنم


گر شکوه از لب شد بلند ای دختر گیسو کمند


با بوسه لبهایم ببند تا من زرافشانت کنم


* آهنگ اصلی از محمد رفیع و هندی میباشد


3ـ ژیلا

https://www.facebook.com/sohayla.hasrat/videos/1289843037699978/


شعر آهنگ: لطيف ناظمى

كمپوز آهنگ: ترنم


تو اميد من تو پناه من
تو شكوه عشق سياه من
اگر اين جنون گنه من است
بگذر تو هم ز گناه من
من از غم تو گريختن
چه فسانه يى چه حكايتى
كه به قدر يك سر مٌهره يى
ز خيال تو به نگاه من
نه رمم ز دام تو تا ابد
به خدا اگر همه عمر من
گل غصه ى تو سفر كند
به ديار من سر راه من






4ـ سیما  ترانه ، نا شناس   و احمد ولی  و دیگران


تومیروی و غمت عاشقانه میماند


کنارم این دل پر از بهانه میماند


دو برگ یاد غمین از بلوط چشمانت


به باغ خاطره هایم نشانه میماند


تن صدای تو در هرسرود میپیچد


بلوغ نام تو در هرترانه میماند


مرا به نام صدا کن به فصل هجرت خویش


همین صداست که درین زمانه میماند


خدای من چه درد آورست قصهء کوچ


پرنده میرود و آشیانه میماند کابل سال 1351





5ـ احسان


ای خدا این عشق عالم سوز را ویران مکن


آتشی کاندر نهادم ریختی بی جان مکن


ای خدا من بیقرار آفتابم آفتاب


آفتابم را زمن پنهان مکن پنهان مکن


خرمن جان مرا آتش بزن آتش بزن






ای خدا هر فیصله از تو به ما منظوراست






۶- یونس نیز چند شعر استاد را خوانده است که من فراموش کرده ام


۷- وجیهه و فرید رستگارباد های جنوب و چند آهنگ دیگر


۸- ومن این کهترین شما در سی دی صبح تمنا دو شعر استاد راآهنک ساختم و خواندم


الف - شبانه این دل تنکم بهانه میکیرد


ب - بیار باده که راز دل آشکاره کنم






. منیر سپاس 19.11.2004

مژده بر شعر ودوستداران شعر



این نبشته را در وبلوگم در سال 2004 نوشته بودم و اینک آنرا اینجا انتقال دادم تا باشد که همه و همه در یک وبلوگ جمع شوند.


شنیده ایم و میدانیم که، شعر شاه هنر هاست وشاعر خالق سخن های زیبا و داستان های دلنیشن. اگر نظامی گنجوی نمیبود این لیلی و مجنون را کی میشناخت؟ اگر فردوسی نمیبود رستم رادر اذهان کی دوباره تولد میداد ؟اگر سخن نمیبود و اگر سخن خوب نمیبود جهان چقدر وحشی و جنگلی یا پوچ وبی مفهوم می بود،ادبیات به ویژه شعر در همه قالب هایش ، نقش برازنده ای در خوب زیستن، داشته است در حوزه جغرافیایی زبان فارسی به استثنای بعض شاعران ، سخنور بیچاره درادوار تاریخ همواره به تنگدستی زندگی کرده و بعد از مفاک رفتن ، تنی چند از او یاد کرده اند ، اما آهنگسازان و آوزا خوانان ، اداوین شاعران بر میدارند اشعار شان را میخوانند ،شهرت مییابند، صاحب نان و نام و زر میشوند اما شمعی بر مزارشاعر روشن میکنند؟ کسی بر مزار مولانا ،سعدی، بیدل ، حافظ وصد ها شاعر رفته از میان ،شمعی روشن کرد یا خود را همسو نساختند ، وشاعر امروز نیز بدان سرنوشت مبتلا است ولی با آنهم دراین دنیا به ویژه کشور ما افغانستان بنا بر قبول ذوق مردم بعضی شعر ها را از روی آهنگهای که برآن ساخته و خوانده شده میشناسند ،شعر برای مردم آشنا ولی شاعراز نظر افتاده و یا توجه بدان معطوف نکرده اند که این سخن نغزو ناب ازآن کیست؟ که آوازخوان آنرا پسندیده و در قالب آهنگ خوانده است .مشت نمونهء خروارو اندک نمونهء بسیار،اینجا خدمت تان مینویسم که سخن از اشعار استاد لطیف ناظمی است که در افغانستان آواز خوانان مشهور آنرا اجرا نموده اندکه طور مختصراز آنها یاد می کنم


1ـ احمد ظاهر اشعار زیرین از استاد ناظمی را خوانده است.

الف ـ چه شبها به یادت به کنج جدایی به یادت کشیدم می ارغوانی


شدم دیوانه دیوانه دیوانهء رویت شدم دیوانه دیوانه دیوانهء رویت


من و یاد تلخ و تو و نام تو


تو غافل زفریاد شبهای من


چه دیوانه ام چه دیوانه بودم چه دیوانه ام من


که هستم دیوانه دیوانهء رویت


***


چه خوش میسرود این حدیث این ترانه


شبی شمع با سوزو ساز شبانه


چه دیوانه بودم چه دیوانه ام من


آهنگ اصلی هندی و از موکیش میباشد






ب ـ خواب از چشمانم ربودی ای بیوفا بیوفا


قلب مرا تو شکستی خود خواه مه رو چرا


او چرا چرا چرا چرا


زندگی پایمال فسون شد ای فسون هوس کجایی


دیگر آخر کجا شد کجا شد دوستی ، عاشقی ، آشنایی





ج ـ شبی پرسیدمش با بیقراری که غیر از من کسی را دوست داری


دوچشمش از خجالت برهم افتاد میان گریهء خود گفت آری


2ـ رحیم جهانی


باز آمد م باز آمدم تا بوسه بارانت کنم


یکشب به بزم شعر خود با بوسه مهمانت کنم


بگذار دیگر قهر و را این ساغر پر درد را


تا شاعری این شهر را یک شب به فرمانت کنم


گر شکوه از لب شد بلند ای دختر گیسو کمند


با بوسه لبهایم ببند تا من زرافشانت کنم


* آهنگ اصلی از محمد رفیع و هندی میباشد


3ـ ژیلا

https://www.facebook.com/sohayla.hasrat/videos/1289843037699978/


شعر آهنگ: لطيف ناظمى

كمپوز آهنگ: ترنم


تو اميد من تو پناه من
تو شكوه عشق سياه من
اگر اين جنون گنه من است
بگذر تو هم ز گناه من
من از غم تو گريختن
چه فسانه يى چه حكايتى
كه به قدر يك سر مٌهره يى
ز خيال تو به نگاه من
نه رمم ز دام تو تا ابد
به خدا اگر همه عمر من
گل غصه ى تو سفر كند
به ديار من سر راه من






4ـ سیما  ترانه ، نا شناس   و احمد ولی  و دیگران


تومیروی و غمت عاشقانه میماند


کنارم این دل پر از بهانه میماند


دو برگ یاد غمین از بلوط چشمانت


به باغ خاطره هایم نشانه میماند


تن صدای تو در هرسرود میپیچد


بلوغ نام تو در هرترانه میماند


مرا به نام صدا کن به فصل هجرت خویش


همین صداست که درین زمانه میماند


خدای من چه درد آورست قصهء کوچ


پرنده میرود و آشیانه میماند کابل سال 1351





5ـ احسان


ای خدا این عشق عالم سوز را ویران مکن


آتشی کاندر نهادم ریختی بی جان مکن


ای خدا من بیقرار آفتابم آفتاب


آفتابم را زمن پنهان مکن پنهان مکن


خرمن جان مرا آتش بزن آتش بزن






ای خدا هر فیصله از تو به ما منظوراست






۶- یونس نیز چند شعر استاد را خوانده است که من فراموش کرده ام


۷- وجیهه و فرید رستگارباد های جنوب و چند آهنگ دیگر


۸- ومن این کهترین شما در سی دی صبح تمنا دو شعر استاد راآهنک ساختم و خواندم


الف - شبانه این دل تنکم بهانه میکیرد


ب - بیار باده که راز دل آشکاره کنم






. منیر سپاس 19.11.2004

سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۹۲

محمد رفیــــع


 KING OF VOICE MOHAMMAD RAFI SAAB 
زندگی نامه مختصر
محمد رفیع (انگلیسی: Mohammed Rafi؛ تاریخ تولد ۲۴ دسامبر ۱۹۲۴ ، محل  تولد قریه سلطان کوت ایالت  پنجاب  کشور  هندوستان–  تاریخ  فوت ۳۱ ژوئیه ۱۹۸۰، محل فوت  شهر بمبی کشور هندوستان).
 محمد رفیع  شهیرترین آواز خوان  هندوستان است  وی بین سال‌های ۱۹۴۴ تا ۱۹۸۰ میلادی فعالیت هنری  داشت  .اولین آهنگ را در سال  1944 در فلم  گل بلوچ  از  کمپوز  شام سوندر آهنگساز هندی  خواند  و آخرین آهنگش را دو روز پیش  از  مرگش  از فلم آسپاس(حوالی)  بود  که آهنگسازان آن« لکشمی  کانت  و  پیاری لال بودند ، چهار  مصراع  است  بدون موسیقی (تو کهی اسو پاس  هی دوست) تو در این  حوالی  در  دور  وبرم  هستی ای دوست معنی می دهد.
دوستان عزیزم ! تشکر ازینکه اینجا قدم رنجه می کنید ، امروز 24 دسامبر است اگر  مرحوم محمد رفیع ، هنرمند بی بدیل موسیقی هندی با حنجره شیرینش ، زنده می بود ، 89 ساله می شد ،من از نوشتن لقب و پیشوند به محمد رفیع ، قصدن جلوگیری میکنم  زیرا او بالاتر  از این القاب است و دیگر اینکه القاب  حنجره طلایی و استاد به زعم مردم ما ، آنقدر مفت و بی قدر  شده اند که به هر آواز  خوان آنرا می بخشند، خوب مردم شریف و هنر  پرور خود را به  حال خودشان می سپارم و چند نکته را در  مورد آن مرحومی  خدمت تان بیان میدارم که:
1 ــ محمد رفیع ،بزرگترین تاثیر رابر همه هنرمندان بعد از خودش در  هندوستان و بیرون از  هندوستان درسریلانکا ، پاکستان ، افغانستان و تاجکستان ، داشته است ،
2 ــ  محمد رفیع  26000 بیست و شش هزارآهنگ   خوانده است که تا حال هیچ هنرمندی   نخوانده است ،
3 ـــ آواز ش در  همه  سُرهای بالا یا  پرده های بلند  ،میرسید ،پیش از محمد رفیع آواز  خوان مطرح سیمنای هندوستان آقای سایگل و دیگران فقط در یک سپتک(اوکتاو) می  خواندند ، محمد رفیع در هر سه سبتک یا اوکتاو های مروج هارمونیه میخواند یعنی قدرت آواز  او از پرده هارمونیه بالاتر بودو جذابیت صدایش هم هیچ خراب نمی شد،
4 ـ در  کشور  ما بهترین آهنگ های  احمد ظاهر هنرمند مشهور  مان، کاپی آهنگ های محمد رفیع است، از آهنگ ((اگر سبزه بودم ))شروع الی کست چهاردهم افغان موزیک که آخرین کست احمد ظاهر میباشد، احمد ظاهر از  محمد رفیع  کاپی کرده است ، هنرمندان دیگر ما نیز از محمد رفیع کاپی خوانده اند مانند ، ناشناس چندین آهنگ را  خوانده است یکی ان (مُردم در آرزویت) ، ظاهر  هویدا(شنیدم از اینجا سفر  می  کنی)  برو ای ترک که ترک  تو ستمگر  کردم
https://youtu.be/eIYFPfiftXw

، مسحور  جمال (بیا نور  چشمان مرو از  کنارم) ،وحید صابری ( آهنگ دو موجود ز  هستی گرامی تر اند ) که از فلم گیت میباشد ،فرهاد دریا(خلوتی کو که خیالات تو آنجا ببرم)، فواد رامز( سرو  جان به  پای  تو  من  می سپارم)، احسان امان (بتی دارم  که گرد گل ز سنبل سایه دارد) ، سید عمر و دیگران،
5 ــ   از  مرگ محمد رفیع، حالا 35 سال می گذرد ولی هنوز  که هنوز  است بر شهرت و  محبوبیتش افزوده می شود ،او بر علاوه از کشور  های که نام بردم در  کشور  های عربی حوزه خلیج فارس و افریقا نیز از  محبوبیت بی همتا بر  خوردار میباشد
6 ــ محمد رفیع در  همه قالب  های موسیقی هندی و غربی ، آهنگ خوانده است ، در این سال های اخیر، غزل خوانی و شنیدن غزل سبک هندی، بیشتر در بین ما رواج پیدا کرده است ، محمد رفیع 100 ها غزل ناب و نازنین نیز دارد  که در  یوتیوب می توان بعضی از  آنها را شنید ، بر علاوه آهنگهای قوالی ، بجهن (آهنگ های نیایشی) هندوباوران،و سبک غربی که در فلم ها ی  هندی خوانده است .
7 ـ در  همه پرسی صد سال بالیود ، آهنگ(( بهارو پهولو برساوو میرا محبوب آیا هی)) از فلم سورج ، مقام اول را گرفت ، این  همه پرسی در  هند ،پاکستان، سریلانکا و ملادیو صورت گرفته بود
 
8 ـ آنچه بزرگان مشهور  موسیقی هند در مورد محمد رفیع گفته اند با شما شریک می سازم
منادی : رفیع صحاب(صاحب) در  میان آواز  خوانان مرد در  هند ، بزرگترین آواز  خوان است ، محمد رفیع خودش به ذات خود یک اکادمی موسیقی است
لتا منگیشکر: محمد رفیع بسیار به سُر بود یعنی آواز بسیار  گیرا داشت و من به خود افتخار  میدانم  که با او آهنگ های دو گانه خوانده ام  چنین هنرمند ی، بار بار  تولد نمی شود با مرگ محمد رفیع موسیقی هند ، یتیم شد
مهندر کپور آواز  خوان مشهور بالیود: محمد رفیع صحاب( صاحب) استاد من میباشد من رسمن همه علم موسیقی را از او آموختم من در مدرسه وقتی درس می خواندم هنگام امتحانات هم صنفی هایم برای کامیابی  در امتحانات، خدا خدا می  گفتند ولی  من رفیع رفیع می گفتم
مهندر  کپور  چند آهنگ مشهور  دارد که در  افغانستان نیز زمزمه شده است ،آهنگ نیلی  گگن کی تلی توسط  احمد ظاهر ، و فرهاد دریا آهنگ( یار اگر سر به ویرانه ما زند) را از  مهندر  کپور کاپی کرده است
انوپ جلوتا غزل خوان و بجهن خوان : ،پادشاه بی تاج بالیود محمد رفیع است او هنرمند زاده شده  بود
نوشاد علی آهنگساز مشهور هند:  هنرمندان به موسیقی خود ناز می کنند ولی امروز  موسیقی به محمد رفیع ناز می کند
 
مدن موهن آهنگساز نابغه هند: اگر  خداوند صدایی دارد آن آواز محمد رفیع است.
مهمان عزیز آشیان خیال!همه ای آنچه را  که از بزرگان موسیقی هند  در بالا نوشتم بدون مشکل  در یوتیوب می توانید پیدا  کنید.
محمد رفیع ، صدای همه ستاره های مرد بالیود بود، از بازیگر اصلی تا کمیدین و حتی برای کشور  کمار که خودآواز  خوان بود نیز آهنگ اجرا کرده است .
 در  افغانستان نیز چند آهنگ را در  هنگام سفر در مراسم تجلیل جشن استقلال  اجرا کرده است بعضی از آن آهنگها دوگانه و با مرحومه ژیلا اجرا شده است
 
برای بنده ،محمد رفیع ، در  موسیقی همه چیز است من با شنیدن آهنگهایشان  ،به موسیقی بیشتر  علاقه مند شدم ، زبان اردو یا هندی را یاد گرفتم و حتی گاه گاهی غزل نیز به زبان  هندی ،اردوجرم می  کنم که اگر بخت یاری کرد در  یکی دو سال غزلیات هندی خود را به نشر  خواهم سپرد. ناچیزشما منیر سپاس


مرحوم محمد رفیع در  کابل جان با مرحومه ژیلا و استاد حفیظ الله خیال
 

دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۲

گهی گهی

دوست خوبم جناب سالار عزیز پور ، دلبسته به موسیقی فلمی  هندی میباشد ، او دو آهنگ را  خیلی دوست دارد یکی همین کبهی کبهی و دیگری آهنگی از فلم  هندی ،سنگهم را که در نوشتهء قبلی آنرا خدمت تان به زبان فارسی  برگردان کرده بودم .و اینک آهنگ دوم را ترجمه کردم و سالار نیز آنرادر صفحه فیسبوک خود به نشر سپرد با همین سپاسنامه.
سپاسنامه
سپاس از دوست هنرمند و شاعرم، منیر سپاس عزیز.سالار عزیز پور

فلم هندی کبهی کبهی« گهی، گهی»

سال تولید : 1976
شاعر: ساحر لدھیانوی
آواز خوان : موکیش
بر گردان: منیر سپاس بر حسب خواهش سالار عزیز پور


گهی گهی به دلم این خیال می آید
گهی گهی به دلم این خیال می آید
که ترا فقط برای من آفریده اند
تو پیش از این   به بزم ستاره ها بودی
ترا بر روی زمین  بهر من فراخواندند
گهی گهی به دلم این خیال می آید
*****
گهی گهی به دلم این خیال می آید
که این بدن و نگاه ها امانت من بود
که این بدن و نگاه ها امانت من بود
و گیسوان پر از سایه ساختند ، به خاطر من
همین لبان تو ، آغوش تو امانتی ست مرا
گهی گهی به دلم این خیال می آید
تو گویی در همه جا نغمه های شهنایی* است
تو گویی در همه جا نغمه های شهنایی* است
شب زفاف و گشایم گرهء جامهء تو
و تو به حالت شرمیده در برم باشی
گهی گهی به دلم این خیال می آید




• شهنایی سازی است که در هنگام عروسی و مراسم مردن ،در هند نواخته می شود

شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۲

برگردان آهنگ هندی از مرحوم محمد رفیع

بر حسب تقاضای دوست گرانمایه ام ، سالار عزیزپور ، این اهنگ جاودانهء مرحوم محمد رفیع رابا تسلط اندکی که به زبان هندی ٍ اردو دارم از زبان هندی به زبان فارسی، برگردان کردم امید میبرم مورد پسند عزیزان قرار گیرد.منیر سپاس


فلم هندی : سنگهم سال 1964
آهنگساز: شنکر و جی کیشن
شاعر یا سرود پرداز : حسرت جیپوری
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

آواز خوان: محمد رفیع

مهربانت نویسم؟
زیبایت نویسم؟
حیرانم که در این نامه عاشقانه ام
چه نویسمت؟
بخوان این نامه ی عاشقانه ی مرا
تا از من ناراض نگردی
چرا که
توهستی زندگی من ، قبول کن بندگی من
• ***********
• ترا من ماهتاب گفتم به روی ماه ، داغ است لیک
• ترا من آفتاب گفتم ولی او آتش است ، آتش
• برایت اینقدر گویم ، ترا من دوست میدارم ترا من دوست میدارم
• توهستی زندگی من ، قبول کن بندگی من
• *************
• ترا گنگا می دانم ( دریای مقدس گنگ هندوان) ، ترا جمنا میدانم (نهر مقدس جمنا هندوباوران)
• تو آنقدر به دلم نزدیکی که ترا از خود میدانم
• اگر من بمیرم حتی روح من در انتظار تو خواهدبود در انتظار تو خواهد بود
• توهستی زندگی من ، قبول کن بندگی من.







سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۹۲

از تو دورم

با ابراز  امتنان از عزیزی که این نوار تصویری را تهیه کرده است ، عرض میدارم که شاید بر ایشان حیثیت رهنما در  موسیقی را داشته باشم ، بدین جهت در  ویدیو من را  استاد ، نوشته است ، خیلی مشکل است با این دانش خیلی اندک و ناچیز، بردن لقب استاد، به هر  حال امید میبرم مورد توجه عزیزان قرار گیرد.

چهارشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۹۲

ورقی از کتاب زندگی

به نیابت آنانیکه در شهرستان عدم درک ،سکونت دارند

سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۹۲

جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۹۲

کسب ایمان


به خلوص و سجدهء دل

به خلوص و سجدهء دل ، به خدا توان رسیدن
و به یاد بیکرانش همه جا توان  رسیدن

به نگاه خلق و خلوت ، قدمی زعشق بردار
که زمهر بی توقوع به دعا توان رسیدن

نیت و نگه صفا کن ، روش وفا همین است
که ز ،رنگ و بخل تاریک به کجا توان رسیدن؟
منیر سپاس


دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۹۲

میهن

18. November 2013 um 16:48
میهن
زیبا یت ز  عـــالــم  بالاســـت میهنم
مهرت به جان وقلب وتن ماست میهنم

بلخ  تو  زادگاه  گل لاله  و بهـــــــار
نوروز تو بهار  تو زیباست  میهنم

کابل تراچو قلب ومرا نبض هویت است
هرات تو طـــراوت گلهاست میهنم

سالنگ تو کشیده به بر، رود زمزمی
هر  گوشه ات چو جنت ماراست میهنم

رستم نماد زابل و تهمینه هم زتوست
هم غزنه ات گهرگهء داراست میهنم

از قندهار انار تو دلکش چو رنگ خون
با بامیان گذشــته بوداست میهنم

تا چند بمب و مرمی و خمپاره میخوری
از لطف غیر خانهء آواست  میهنم

نا بود باد تجزیه خواهت به هرقسم
آرامی ات سرابی ز رؤیا ست میهنم
منیر سپاس

یکشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۲

پشیز

گفتن
سرودن ها و سرایش ها
امروز
به پشیزی نمی ارزند
خیالات بی بها و اندیشه ها حرف مفت؟
سرایشگرا!
یا  خاموش باش یا برای خودت بنویس
یاسروده  هایت را 
خودت بخوان
که مخاطبان خریداراندیشه و خیال و حکمت نیستند
اما هیچگاهی از سرایش دریغ مکن



پنجشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۲

خون غروب

14. November 2013 um 19:03
در خون غروب سرخی رخسار حسین است
شبهای سیــه  ،گــــــویی عزادار حسین است

مفکوره آزادی و حــــــــق  جویی ز ظالــــم
تا روز حشــــر   تحفهء  شهـــکار  حسین است
منیر سپاس

.

پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۲

آرزو ها

آرزو ها
کاش دیدار  تو ای دوست مکررمیشد
و شب تیره هجران من آخــــــرمیشد

کاش هر  نامه نا خواندهء من پر میزد
پیش چشــمان تو ای یار،کبوتر میشد

کاش فردوس حضور تو در این تنهایی
بر دل و دیدهء من نقد ومیسر میشد

 کاش با فصل بهارینهء دیدارت باز
نفسم مست ترین باغ   معنبر  میشد

کاش گل هــای دلاویز تقاضا هایم
در  دم خندهء لب  های تو پرپر میشد

گفتنی های پراگنده ذهنم، غزل اند
تا گم و دود شدن،صاحب دفتر میشد

غصه ها دست به دست قلب مرا شپلیدند
چه شود روز غم هم ، اندکی ابتر میشد

دفتر  گله مارا چه کسی آخر کرد
میشدم راهی رضوان اگرسرمیشد

منیر سپاس

دوشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۲

سرافراز ترین


با تو ،به اوج حضور می رسم
بی تو ،به اوج تنهایی
در هر  حالت سرافرازترینم
منیر سپاس
16.09.2013

شنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۹۲

دیوار ساز فاصله



هر  سو بینم آدمان
 مانند خود مانند تو
در این فضا از این زمین تا آن هوا
دیوار ساز فاصله ، باشند ، دیوار  های شان
مرئی          ،نامرئی
در مرئی سقف ها  جدا ، زینت ها جدا
 در  نامرئی
سقف همه دیوار سازان یکی است ،سقف ناهمی
دیوار  های نامرئی از بیرون ویران شدنی نیستند
تنها از درون  می توان آنها را فر و ریخت
تا به دیدار  های یک دیگر برسند
چو ز خود اگر گذشتی  همه جا رسیده باشی*
منیر سپاس 30 اگست سال 2013        *  حضرت بیدل 

جمعه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۲

شمیم دوست، غزلی از منیر سپاس


              شمیم دوست

نه شمیم دوست آید  نه پیام مـاه امشـــــب
به چه سان سکوت خود را بکنم تباه امشب؟

همه سو حریف دیوار، زمنش فضـــــــا گرفـته
که خودم ندیم خویشم به حریم آه امشـــــب

دُر التماس سُفتم که مــــــگر قــــرار ِما را
بدهد حصــــــار رؤیا مگرش پناه  امشـــب

نه خدای رخش آید که مـــرا نجات بخشـــد
کی حدیث  هجرتم را بکشد ز چاه امشب؟

اگر اشک عشق آید به خدا قسم به قبله
کــه نماز میگذارم  بکنم گـناه امشــــــب

چقدر سبکپری تو که زسینه ام گـــریزی
دل من اگر توانی مکن اشتباه امشــــب

زتبار عشــق پر زد که فدای نور  گـــــــردد
به منیر نیمه جانش کی کند نگاه امشب

چهارشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۲

سوریه

قصر سفید سیاه است بی اوباما و با اوباما ،سیاه ترین کاخ بر روی زمین در جنایت علیه انسانهاست هر کس قبول ندارد سرگذشت این کشور را بخوانداز جنایت علیه سرخ پوستان  تا تجاوز بر ویتنام ازجنگ اول عراق تا جنگ دوم عراق ،مهره های این کاخ مزدورها و نوکر های  کی ها اند؟ که بازبهانه می تراشند برای جنگ نو
حیله های  کهنه وفریب های نو دارند،این بار سوریه را بمباران خواهند کرد
کشته های نو پشته های نو بیوه های نو ناله های نو را شاهد خواهیم بود
حدس من پیش از  یورش و بعد از حملات این است  که   در قصر سرخ چند فاحشهء سیاسی چند بیانیه صادر خواهند کرد وجنگ را، تجاوز را بر سر  همپیمان خود محکوم خواهند کرد و خلاص
از زور کاکا است انگور در  تاکها ست
از زور دالر  است  که جنگ ها میسر است
هیچکس چیزی کرده نمی تواند جهان بی موزانه و یک قطبی است 

یکشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۲

برگ ریزان



مجالی نیست که به فصل دیگری برسم
با تو
،
بی تو
درخت خیالاتم همیشه پائیز و برگ ریزان است
منیر سپاس

پنجشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۲

قفل خموشی


زمــــانه باشــــد اما ما نباشیم  
زمین بر جا و ما اینجا نباشیم

کند پر چشم مارا خاک تیره 
دگر لایق به دیدن ها نباشیم

هــزاران میله های نو بیآیند
ولی افسوس که درآن ما نباشیم

فراموشی چه شهکارهانویسد
 که حتـی در بر رؤیا نباشیم

 به  برزخ  انتظارروز محشر
در این پایین و آن بالا  نباشیم

خموشی قفلی باشدبر لب ما     
برای هیچکس گــویا نباشیم

شود آسان کار جستجو ها
بـرای همنفس پویا نباشیم

منـــیر  آفتاب  دیگر  نبینیم
خوشحال ازرفتن شبها نباشیم

دوشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۲

سیاهی


سیا هی  تیکه  دار نور گشته
زمین در کینه ها محصور  گشته
نمی ارزد جهان دیگر به رنجش
خدا  شاید  ز ما  رنجور گشته

همه سو درد و بی پرواترینیم
عقیل و بی  تفاوت  آفرینیم
خوریم شوله همه در پردهء خود
نشرمیم بی عرق اندر جبینیم
منیر سپاس
منیر سپاس