جمعه، مهر ۰۴، ۱۳۹۹

کشتارگاه عشق

کشتارگاه عشق

به قلب  بيقرار  من  تپش گهواره اي دارد

اميد من به اين بسترچسان غمخواره اي دارد


اگر ديوار مي بينم همه در زير پا بينم

گذشتن از غم دنيا هميشه چاره اي دارد


بهانه ميرود از من ميان ظلمت شبها

به چشمان خيال خود دلم مه پاره اي دارد


صنم در خانه نازش  بسي بي خانه ام كرده

به كوچه كوچه گيتي بسی آواره اي دارد


به جان نيمه جان  من مكد خون مرا قلبم

خوشا در مسلخ عشقش ،نفس خونخواره اي دارد

منير سپاس ناچيز ٤.٤.٢٠١٧

سه‌شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۹

از دفتر زمزمه هایی تنهایی (آیینه یی امروز)

آئینه یی امروز

و داغ حســــــرت لیلی ندارد سینه یی امروز

عروس عشق شُد کشته به  تیغ کینه یی امروز

 

تمدن با  هوس بازی  ، محبت در قفس  کرده

نمای هرزه یی دارد   ببین آئینه یی امروز

 

جوانمردی  رستم  ها  فقط  در قصه ها مانده

نیابی بعد  ازین سهرابی  و تهمینه یی امروز

 

درنگی  فارغ از  خون  و خرابی  ها  نمی بینم

ندارد  باده  و همدل ، شب آدینه یی امروز

 

رفاقت  های  امروزی  چون اقلیم  جهان گشته

نمی بینی به  پیش کس ، حُب دیرینه یی امروز

منیر سپاس ناچیز