شنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۵

نماينده اي درد

نماينده درد
در رهگذر عمر برازنده اي درديم
گويي كه به گيتي نماينده اي درديم

مردم همه سو نغمه شادي بسرايند
ماييم كه پيوسته سراينده اي درديم

از لاف به دانايي و از حيله دوران
ما در تن خودزخم فزاينده اي درديم

بي رستم و بي آرش و بي مولوي و فهم
از نا همي ما مخزن دارنده اي درديم

غمهاي جهان طعمه چه جوييد كه اين ما
چون صيد پذيرفته آينده  اي درديم
منير سپاس ناچيز
٢٣.٤.٢٠١٦

جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۵

تنوع پندار

      تنوع پندار

در تنوع  خیال  هایم  داشت
جلوه ء حسن و قامت یادت

شهد برگوش جان من بخشد
نازنین حرف وصحبت  یاد ت

آسمان  ها شُده به تسخیرم
دلبــرا از شهامت  یادت

غزل قند  می  نویسد دل
از گُزین فصاحت یادت


بستر پرنیان نفس دارم  
از درنگ مُحبت یادت

در دلم  آفتاب اُمید است
از طلوع قیامت  یادت

منیرسپاس  ناچیز
28.09.2015
ساعت 7 و 50 دقیقه شام


درد ما


ریختن خون ما

ریختن  خـــــون تا به کُجا میرسد؟
درد  اگر  ناله داشت از دل ما میرسد 

قافلهء  جهل کور ، تیغ عداوت و زور
بهر  وطن  جان ما، وای  چرا میرسد؟

منیر سپاس ناچیز  22.4.2016