پنجشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۷

گم شده


گم شده

آیی به کاشانه ام دوست تبسم بیار
از تپش زندگی ســـــاز و ترنم بیار

پشت در خانه ام دانش وفهم ات گذار
با نیت  همدلی  درک  تهاجم  بیار

تا  که  خموشی من  باز  کند راه خود
یار ز دریای عشق  موج و  تلاطم  بیار

آن طرف لحظه  ها وقت به درکم برس
تا که شویم  عید  هم  قدری  تفاهم  بیار

یک  چیزکی گم شده از دل اندیشه ها
آدمیت را برو  از بر مـــردم بیار

گرگ به خونخواری و گله  به غفلت اسیر
بحر زمین  ای  خدا  حس  ترحم بیار
ناچیز منیر سپاس
۱۰.۱۰.۲۰۱۷
۲۹.۱۱.۲۰۱۸

دوشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۷

ﭘﻬﻠﻮاﻥ ﺩﺭﺩ


ﭘﻬﻠﻮاﻥ ﺩﺭﺩ
اﺯ ﻋﺎﺟﺰﻱ ﭘﻬﻠﻮاﻥ ﺩﺭﺩﻡ
ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩء ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺩﺭﺩﻡ

هر مرهم تاب يك توجه
ﻛﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺴﻲ ﺑﻴﺎﻥ ﺩﺭﺩﻡ

ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺑﻪ اﻭﺝ ﺩﺭﻙ گاهي ست
ﻧﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭﺩﻡ


ﺁﻳﻴﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﻪ ﺩاﺭﺩ؟
ﺟﺰ ﺣﻴﺮﺕ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭﺩﻡ

ﻣﺪﻓﻮﻥ ﻧﻔﺲ و ﭘﻴﻜﺮﻡ ﺷﺪ
ﻫﺮ ﻧﺎﻟﻪ ءﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺭﺩﻡ

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮا به درﺩ دادند
با هویت خود اﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺩﻡ

يك چيزي به نام زندگاني
شد بستر پر نيان دردم

مهماني به شادي باشد اندك
من صدر نشين خوان دردم

مانندتو هم نفس به گيتي
از زمره رهروان دردم

اي شيخ قيامتت چه باشد؟
وقتي همه در أمان دردم

منير سپاس ناچيز
٢٧ جنوري

چهارشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۷

بی حسابی


بی حسابی

عشق  خواهی ز صبر و تاب  گذر
شدی عاشق برو  ز خواب گذر

گاه حسرت  گهی  خوشی داری
غصه می نوش و از شراب گذر

بین هستی  و  نیستی پرده ست
خوش خوشان رفته از حجاب گذر

دل  همدل گهی گهی  میخوان
زین  همه  کاغذ  و  کتاب  گذر

تا شوی بی حساب  با هرچیز
در رهء عشق از حساب گذر
ناچیزمنیرسپاس
۱۴.۱۱.۲۰۱۸

شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۷

دين حق

 از علامه  اقبال لاهوری  میخوانیم که  چقدر  به  حال و  حالات  امروزین  ما  نیز  مطابقت  دارد  و وفق  می کند  نفرین به  دین فروشان..

دين حق از کافري رسواتر است
زانکه ملا مؤمن کافرگر است

شبنم مادر نگاه ما يم است
از نگاه او يم ما شبنم است

از شگرفيهاي آن قرآن فروش
ديده ام روح الامين را در خروش

زانسوي گردون دلش بيگانه ئي
نزد او ام الکتاب افسانه ئي

بي نصيب از حکمت دين نبي
آسمانش تيره از بي کوکبي

کم نگاه و کور ذوق و هرزه گرد
ملت از قال و اقولش فرد فرد

مکتب و ملا و اسرار کتاب
کور مادرزاد و نور آفتاب

دين کافر فکر و تدبير جهاد
دين ملا في سبيل الله فساد

مرد حق جان جهان چارسوي
آن بخلوت رفته را از من بگوي

اي ز افکار تو مؤمن را حيات
از نفسهاي تو ملت را ثبات

حفظ قرآن عظيم آئين تست
حرف حق را فاش گفتن دين تست

تو کليمي چند باشي سرنگون
دست خويش از آستين آور برون

سرگذشت ملت بيضا بگوي
با غزال از وسعت صحرا بگوي

فطرت تو مستنير از مصطفي است
بازگو آخر مقام ما کجاست؟

مرد حق از کس نگيرد رنگ و بو
مرد حق از حق پذيرد رنگ و بو

هر زمان اندر تنش جاني دگر
هر زمان او را چو حق شاني دگر

رازها با مرد مؤمن بازگوي
شرح رمز کل يوم باز گوي

جز حرم منزل ندارد کاروان
غير حق در دل ندارد کاروان

من نمي گويم که راهش ديگر است
کاروان ديگر نگاهش ديگر است
علامه اقبال لاهوری