پنجشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۸

انگبین تنهایی


انگبین تنهایی

از پی ناله های  تر گشتیم
اشک را بارش  اثر گشتیم

عمق شب بود و ماه وآیینه
شبنمین قطرهء سحر  گشتیم

جای  ما ذره  ذره  نا معلوم
بینکه حتی  نه خاک در گشتیم

زندگی دردگاه شیرین است
تلخی درد را شکر  گشتیم

هیچ بودیم و هیچ تر دیدند
بی توجهی را  نظر گشتیم

انگبین  می  چشم ز تنهایی
صاحب گوشهء هنر گشتیم
  منیر  سپاس

سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۸

آبیاری تزویر

خون مردم میدهد سود و‌کند
آبیاری ریشه تزویر را
نیست خورشید نیکو بختی دگر
تا رباید  حالت دلگیر را
منیر سپاس ۲۴.۹.۲۰۱۹

دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۸

رشد تنش ها

رشد تنش ها
آتشی در دل تپشها می زند
در جگر آهم خلشها می زند

در گذرگاه نفس ها زندگی
بانگ از رشد تنشها می زند

تار تنهایی به خلوت های من
بخیه در فرش جهشها می زند

از رد احساس ،ناموزم مپرس
سادگی راه  کششها می زند

درد بُرشگر به منسوج نفس
دم به دم خط برشها می زند
منیر سپاس 

چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۸

تقسیم گر عاطفه

-->
به  مادر  خوبم  که این روز  ها در بستر بیماری به سر میبرد  خدا شفاش  دهد.

تقسیم گر  عاطفه

پر مهر ترین عطر به من بوی مادر است
زیبا ترین  چهره مرا ، روی مادر است

دستی که  هیچ خسته نشدمثل قلب او
تقسیم عاطفه که ز  بازوی  مادر  است

گر آسمان شوی و یا رهنورد  خاک
تهداب  پیکر  تو  ز نیروی  مادر است

دست درود  و ناز  و نوازش رسد ترا
این جایگاه ناب  به  پهلوی  مادر  است

بر چشم های  منتظرش سرمه انتظار
آغوش  مهربانی  دلجوی  مادر است
منیر سپاس ۱۷.۹.۲۰۱۹

جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۸

غزلی از دیوان شمس حضرت مولانا .

#ﻃﻮﺍﻑِ ﮐﻌﺒﻪی ﺩﻝ ﮐﻦ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ
#ﺩﻟﺴﺖ ﮐﻌﺒﻪی ﻣﻌﻨﯽ، ﺗﻮ ﮔِﻞ ﭼﻪ ﭘﻨﺪﺍﺭﯼ؟!
#ﻃﻮﺍﻑِ ﮐﻌﺒﻪی ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻘﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ
#ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪی ﺁﻥ، ﺩﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﺭﯼ!
#ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻃﻮﺍﻑِ ﮐﻌﺒﻪ ﮐﻨﯽ
#ﻗﺒﻮﻝِ ﺣﻖ ﻧﺸﻮﺩ ﮔﺮ ﺩﻟﯽ ﺑﯿﺎﺯﺍﺭﯼ!
#ﺑﺪﻩ ﺗﻮ ﻣُﻠﮑَﺖ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺩﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭ
#ﮐﻪ ﺩﻝ، ﺿﯿﺎ ﺩﻫﺪﺕ ﺩﺭ ﻟﺤﺪ، ﺷﺐِ ﺗﺎﺭﯼ!
#ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺪﺭﻩی ﺯﺭﮔﺮ ﺑَﺮﯼ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕِ ﺣﻖ
#ﺣﻘﺖ ﺑﮕﻮﯾﺪ: «ﺩﻝ ﺁﺭ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﯼ!»
حضرت مولانا جانم 
#دیوان_شمس

دوشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۸

شعر بیدل ،حالت امروز افغانستان و غزل استقبالیه من

برین ستمکده  یارب  چه سنگ میبارد
که دل شگستگی  و دیده  رنگ  میبارد
بیدل 

به نام صلح چه حالست که جنگ میبارد
به فرق  مردم  بیچاره  سنگ میبارد

ز ارگ  کابل  وقصر سپید تا مسکو
به  گوش  مردم  ما قی  و رنگ میبارد

به خانه نیست پناهگاه به شهروکوچهءما
چه سالهاست  که  سیل  خدنگ  میبارد

به جای  لاله و گلگشت وذره آرامش
چسان به خانهء خورشید  تفنگ میبارد

بخواب بیدل* خوبان که ترس  کشتنها
ز عمق شب  چو سیاهی  تنگ میبارد
منیر سپاس ۲ سپتمبر سال ۲۰۱۹


حرص بیتی از بیدل

حرص
حرص  قانع  نیست  بیدل ورنه  از ساز معاش
آنچه ما در  کار داریم  اکثری در کار نیست
بیدل