پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۵

آتشین بهشت

آتشین بهشت

ایمان عشق آمد آرام  جان من شُــــد
زیب  کلام  قلب و ورد  زبان من شُد

صیاد دلبری ها  دل بُرد و عاشقی  داد
بخشنده حلاوت  در آستان  من شُــــــد

افســـــانه وفا را  از او نوشته رفتــم
مضمون و قهرمان هر  داستان  من شُــد

در هر نفس قرین  و در هر تپش گـُزینست
آن یار بهترینم  دیگر  از آن  من شُد

مردم بهشت  خواهند  از  ترس آتش حشر
هر ســـوختن به یادش نقدجُنان * من شد

منیرسپاس ناچیز
* جُنان :  جنت ها

مدهوش مهر

مدهوش مهر

نغمه لطفی زدل   خاموش  میسازد  مرا
لیک  در بزم طرب پُر جوش  میسازد  مرا

در شراب زندگی ،شُد دوستان پیمانه  ام
باده های  مهر شان  مدهوش  میسازد مرا

هر حضور دوستانٍ همدل  و فرزانه  ام
میدهد  جام  اُمید می نوش  میسازد مرا

منیر سپاس نا چیز

آدم امروز

آدم امروز بی رحم ترین زنده  جانهاست

با زبان  و دست  و اندیشه های بد ،باعث تباهی انسانیت  و طبیعت اند

یکشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۵

كودك گيتي

كودك گيتي

هنوزم مادر گيتي به گوش من
بسي لالايي ميخواند
گهي با پرده هاي نور.    گهي با تار باد خوش
گهي با بارش باران
گهي با نغمه شيرين رود و آبشار و موج
گهي با عطر گلهاي دل انگيز و چنان خوشبو
گهي با رنگ سبزه  با طراوتهاي جادوگر
گهي با چهچه ء مرغان خوش الحان و زيبايش
گهي با نقش حيرت آفرين   آسمان و اختر و شبها
به من لالايي ميخواند
كيم من ؟ كودك دنيا
به عمر نيم قرن خود
هنوزم كودك دنيا.
منير سپاس(ناچيز) ٢٦ مي سال ٢٠١٦ ساعت ١ ظهر
شهر اشتوتگارت ج. ا. آلمان

درد گاه

درد گاه
این زندگانی  توفان  درد است
بر کشت  جانها باران درد است

بازار کینه با سود  گرم است
درک  دل  ما  هر  کان  درد است

از  خنجر حرص ، بارد  گلوله
جسم  مُحبت قربان  درد است

باران غزل شُد از حرف من ،سنگ
از  بی غمی ها بی جان  درد است

مرهم  ندارد  زخمیی احساس
ازبیچاره گی  ها خواهان  درد است

جانم  زمینی  ست  انبار  غمها
مانند خاکم آستان درد  است
منیر  سپاس (ناچیز)
19.6.2016




دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۵

آمد رمضان و عیــــــــد با ماست .غزلی از حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی

آمد رمضان و عیــــــــد با ماست
قفل آمد و آن کلیــــــد با ماست

بربست دهان و دیده بگشـــــاد
وان نور که دیـــده دید با ماست

آمد رمضــــــــــان به خدمت دل
وان کس که دل آفرید با ماست

در روزه اگر پدیـــــــــــد شد رنج
گنج دل ناپدیــــــــــــد با ماست

کردیم ز روزه جـــــان و دل پاک
هر چند تن پلیـــــــــد با ماست 

روزه به زبان حــــــــال گــــــوید
کم شو که همه مرید با ماست

چون هست صلاح دین دراین جمع 
منصــــور و ابایزیـــــــــد با ماست