جمعه، دی ۰۹، ۱۳۹۰

نستوه

تا کی کشیم بار نفس های زندگی؟

درسینه تا خموش شود نای زندگی


بر لبه های هودج ما ژاله ها زدند

از آســـمان منــظر بالای زندگی


بنگر به نرده های نهان حریم خویش

باشی اسیر در قفس رای زندگی


ای برگ این نسیم صبا هم غنیمتی است

آخــــر شوی خراب تو در پای زندگی


گه کهکشان شادی و گه بارگاه درد

گه نی ستان ناله بود جای زندگی