تیغ فاصله ها
فصل گل رفت وکنون باز خزان آمده است
باز از کوچ؛ طراوت به فغان آمده است
حالت امروز به پندار گذشته مانده
برگ پاییز پر از حرف و بیان آمده است
ستم باد خزانی به سر شاخه و باغ
خاموشی در دل تنگم به زبان آمده است
زندگی تیغ جدایی به نگاه ها زده است
فاصله بین من و تو به میان آمده است
عصر ما عصر همه بد زدن چرخ و فلک
کاینقدر رشد سیاهی به جهان آمده است
منیر سپاس ناچیز
۲۷.۱۰.۲۰۱۶