جمعه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۲

از فهم نارسایم، این نکته ها نوشتم



در لابلای  کاغذ نوشته های در هم و برهمم ، امروز  به این نوشته ام از سال 2002 سر خوردم  آنرا در 22 نوامبر سال 2003 نوشته ام و تا امروز در جایی نشرش نکرده ام ، امروز  اینجا خدمت عزیزان می نویسم.

از فهم نارسایم این نکته ها نوشتم

شهرت ،معیار اصالت نیست
اطاعت مطلق ،ضعف استقلال فکری است
ابتذال ، خدمتگزار بی هنری است
حسادت ، مانع نیک اندیشی میگردد
دوگانگی ، دوستی را محو میدارد
دوست واقعی گنجی است که که هر  که را میسر  نمی گردد
خود پرست ، حق پرست نیست
اصراف ، سخاوت نیست
هر شناسا دوست نیست
در مال و منال دنیا به نادارتر از  خود و در  علم به داناتر از  خود باید اندیشید
گله از  کسی کن که حرفت را بها دهد
عقده، دل را گران و زبان را بُران میسازد
زن را زدن ، اتنهای نا توانی مرد است
آنکه خوشبینی را از  دست میدهد تفریق گذشته و آینده را  نتواند
جیب پُر ، دل را از  احساس همدردی خالی میکند
شخصیت انسان از بی احترامی کم نمی شود
فهم ، مروت و اخلاق از جملهء اجزای اساسی شخصیت اند
منیر سپاس 22.11.2003

هیچ نظری موجود نیست: