یکشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۹۳

کتاب زندگی

کتاب زندگی

مظـهر انتخـاب  من باشی
در د لم آفتـاب  من باشی

ذهن بیداری ام به یادتواست
وقتی خوابم به خواب من باشی

همه آرامشم چو در برتُست
ختم هر اضطراب من باشی

هم صُراحی شُرب عشق منی
از تو مستم شراب  من باشی

آشنایان چه تنگ دیداراند
همدم بی حساب من باشی

واژه وسطر و فصل هر  نفسم
زندگی را  کتاب  من باشی

با تو و بی تو زیستن هنراست
هم سوال  وجواب  من باشی
 منیر سپاس
ج.ا .المان 

جمعه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۳

غزل فارسی (زینهء نفس)

زینهء نفس

جهان در آتش نیرنگ ها و کینه می سوزد
ز دست چهرهء انسان دل آئینه می سوزد

زبس آه  زمین از بُغض ها کرده تراکم ها
به چشم آفتاب  این آسمان را سینه می سوزد

مسلمانان به پا خیزید از خواب تظاهر ها
نماز  و ارزش ایمان، در آدینه می سوزد

درون کورهء اندیشه ء ما  درگیرانها  نو
برای پیشرفتها  ارزش  دیرینه می سوزد

همه آتش گرفته پای فکرم در سرایش ها
تخیل باز  میماند ، نفس را زینه می سوزد

29 اگست سال 2014 میلادی
ج.ا. المان

منیر سپاس

پنجشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۳

شعر بی سیمین شد

فرشتگان بهشت سرایش آمدند و سیمین غزل را با خود بردند تا آنجا شعر های تازه اش را در قطار و در کنار حافظ و مولانا و سعدی ، در همدلی با پروین اعتصامی و فروغ و هزاران سرایشگر دیگر مان بشنوند

یکشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۳

رسن گسسته



رسن گسسته
ز نوای نور  گامــــــش  سحر خجسته دارم
به عبور زندگانی، خوشی دسته دسته دارم

نه که آسمان گرفتم، نه زمین به چنگ من شد
برو ای غرور گزارم  همت شکسته دارم

به هدر  ز  روز اول ،چه فریب بخیه خوردم
که در ارتباط پیوند ، رسن گسسته دارم

ز تبار دست عشقم ، گل ناز باغبانم
به برون باغ جانم ، تن و جان خسته دارم

دل باز و دست باز و ، به نگه فراخم اما
همه سو به کوچه کوچه ،غم درب بسته دارم
30.07.2014
منیر سپاس  ج.ا. آلمان