یکشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۴

روزگار وحشت

روزگار وحشت

آدم امروز هر ســـــــو بینی تاجدار وحشت است
کشته است  وجدان  خود را  هوشیار  وحشت است

از برای  بعضی شان لذت به ددنیا قحط بود
کاین چنین فاعل  و یار و بیقرار  وحشت است

زندگی  مانند  من در  چرخش روز  وشب اش
سوگوار و سوگوار  و سوگوار وحشت است

عاشق انس  و محبت ، یاور  بیچاره گان
 غرق  اندر  مهربانی رستگار  وحشت  است

قرن  چند وچون آنرا من نمی دانم ببخش
در نگاهم  این زمانه  روزگار  وحشت است
منیر ناچیز
30.08.2015




جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۴

سوختن متمدن

سوختن متمدن

آتش سردی زندگی سوز  است
بی  توجهی عبرت  آموز  است

کار  وجدان با  خرد  کردند
دل بیچاره ام  حیا دوز  است

چشم ها باز  ،خواب  غفلت داشت
ظلمت اندیشه پرور روز  است

نفس  ما  گدای گر پول  است
جنس نایاب کاسهء یوز است

جنس  اخلاق در تمدن  سوخت
پیش رفتن  چه تربیت سوز است
منیر  ناچیز
28.08.2015




سه‌شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۴

عشقی شکوهمند

عشقی شکوهمند
یادی تنــــــومند

شد  هویت  من
زینها برومنــد.
25.08.2015

منیر ناچیز


دوشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۴

دلقک ارگ

از دلقک ارگ پرسیدند  که  وحدت ملی چگونه تحکیم می بخشی؟ دلقک قاه قاه  خندید و گفت دوستمه معاون اول ساختم اتمره آمرش ، خودم  مادون گوسپند خیل که از پشقل  هایش یکه یکه سون پاکستان صادرات سپاسگزاری   داریم که فکر  نکنه مه خر  هستم مه رهبر ارکستر  دیوانه ها ، مغز اول  متعفن دنیاستم همه وحدت در  وجودم ذخیره شده تشویش  مکن.
درخور یادآوری  می دانم که این چند سطر را اصلن برای فیسبوک نوشتم آنجا فراخوانی بودبرای فکاهی از  جانب دوست فرهیخته ام ،طنز نویس خوب کشورم  ، احسان الله سلام .

شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۴

کابل انتحاری در مکرویان جهار


به کابل  باز  خون و انفجار  است
ز دست خصم دونش انتحار  است

برای  حفظ جان  و مال  مردم
ظهور  تازهء رستم به  کار است
منیر ناچیز


22.08.2015

عذر نا معقول

عذر نا معقول

مادر مرا ببخش  که نا مرد بوده ام
همــواره بهر دوش تو یک درد بوده ام

خورشید صد دلیری و  گنج محبتی
با غفلتم  نمونه ای، بد کرد بوده ام

هر بار صدقهء منی این کرده گُم شدی
وقتی مریض و ناخوش وسر درد بوده ام

حالا  که پیر گشتی و محتاج دست گرم
با  تو به  ناحقی چقدر ســــرد بوده ام

وجدان وشرم  نیست  دگر در  وجود  من
جای خجالت است که چنین فرد بوده ام

22.08.2015
منیر  ناچیز



یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۴

به بهانه وطندوستی

به بهانه وطندوستی
بر سر مُلک ما تجارت هاست
مــردُمم شـــاهد قیامت هاست

وای از دست ناهمی ، میهن
درخور این همه مٌصیبت هاست؟
منیر ناچیز
16.08.2015



سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۴

در روزگار ما


در روزگار  ما

خوشبختی فراوان  نیست
دنیا شــــــکرستان نیست

نایاب  شــــــده انســان
هیچ جایی نمایان نیست

جز مکر و فریب و رنگ
در صحبت  مایان نیست

آرایش  زشــــــتی را
یک نقطهء پایان نیست

از عشق و تفاهم ها
اندیشه  چراغان نیست

از کسب  جنون سود
دل  در بر مایان نیست

پاکی است گران قیمت
صادق شدن ارزان نیست

منیر  ناچیز
11.08.2015

ساعت 10 صبح

آدم کُش



آنرا  که آدم می کُشد  انسان نباید گفتدش
در شکل  مثل آدم و
در بطن وحشی تر زگرگ
بد کاره تر از دزد  ها
نامرد تر از  اهریمن
نفرین بر اندیشه اش
جز گشتن انسان ها
دیگر نباشد پیشه اش
منیر ناچیز
11.08.2015



ارگ نشینان پلید

کابل حریف غم نیست درد و غمش شدید است
از دســت لاشخوران  آزادی  اش بعید است؟

از  ارگ تا به  پنجاب با آن ریاض  و تهـــران
از بهر کُشتن  ما صد یورش  پلید  است
منیر  ناچیز

07.08.2015

دوشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۴

آرزوی محال

آرزوی محال

ای عشق ای طراوت رُشد پدیده ها
آ   تازگی  ببخش زمین فسُـرده را

جوش و خروش  و عهد و وفا وصمیمیت
انداز  بـه یاد  این  همــه از یاد  بُرده  را
منیر  ناچیز

03.08.2015