شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۴

عذر نا معقول

عذر نا معقول

مادر مرا ببخش  که نا مرد بوده ام
همــواره بهر دوش تو یک درد بوده ام

خورشید صد دلیری و  گنج محبتی
با غفلتم  نمونه ای، بد کرد بوده ام

هر بار صدقهء منی این کرده گُم شدی
وقتی مریض و ناخوش وسر درد بوده ام

حالا  که پیر گشتی و محتاج دست گرم
با  تو به  ناحقی چقدر ســــرد بوده ام

وجدان وشرم  نیست  دگر در  وجود  من
جای خجالت است که چنین فرد بوده ام

22.08.2015
منیر  ناچیز



هیچ نظری موجود نیست: