دوستان خوبم ، حوادث چند روز واپسین در میهن ،آنقدر ذهنم را درهم و برهم و جگر را
مانند شما خون ساخته
است که در من یارای نوشتن نبود
با آنهم توانستم چیز های بنویسم
.
سنگ تاریکی
زن در نگاه زندگی سنگسار
می شود
نامرد برای به
مرگ طلبگار می شود
در چشم و در
نگاه و دل و شانه ء زمان
تا کی جهالت و غم
بار می شود
منیر ناچیز.
به گردن های بریده
همنفس هزاره ام
از غم تو، به خاره
ام
گردن تو بریده
اند
خون جگر، گزاره ام
شد غصه ات عزیز جان
بخت مرا ستاره ام
داعش و طالبان غول
کرد به غم
سواره ام
جز دوسه حرف بهر تو
نیست به دست چاره
ام
منیر ناچیز
زابل مانند میهن در
خون
کابل مانند بلخ در
اعتراض
ارگ مانند
خاین و گنه کار در سکوت
شورای امنیت
در فروش افغانستان
چه مشغولیتی!
چه مصروفیتی!
دیوار ارگ و کاخ
سپیدار
چپه شود بر سر این ارگ نشینان و کاخ
نشینان
11.11.2015
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر