تپش سایی
باز رهبینت شده آیینه پیمایی کنم
باز من پندار نازت را پذیرایی کنم
باز زینت میکنم نام ترا در آسمان
با مه و نور و ستاره مجلس آرایی کنم
باز در ابهام شعر من غزل اندر غزل
در سخن حسن سرایش را معمایی کنم
با کشش های خیالت در نگاه خویشتن
سر نوشت لحظه هایم را تماشایی کنم
باز یک دامن تبسم رابگیرم در بغل
وقتی از تو با شگفتن ها تپش سایی کنم
منیر سپاس ناچیز
۱۰.۱۱.۲۰۱۶
ساعت یک ظهر
شهر اشتوتگارت
ج.ا.آلمان
باز رهبینت شده آیینه پیمایی کنم
باز من پندار نازت را پذیرایی کنم
باز زینت میکنم نام ترا در آسمان
با مه و نور و ستاره مجلس آرایی کنم
باز در ابهام شعر من غزل اندر غزل
در سخن حسن سرایش را معمایی کنم
با کشش های خیالت در نگاه خویشتن
سر نوشت لحظه هایم را تماشایی کنم
باز یک دامن تبسم رابگیرم در بغل
وقتی از تو با شگفتن ها تپش سایی کنم
منیر سپاس ناچیز
۱۰.۱۱.۲۰۱۶
ساعت یک ظهر
شهر اشتوتگارت
ج.ا.آلمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر