جمعه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۹۶

خرمن ستاره

خرمن ستاره 

هر بار  در حضورت  بر بخت نو رسیدم

از شوره زار غمها سبزینه  قد  کشیدم

نومیدی باز  گم شد با نیروی تخیل

بر آسمان پریده با روشنی  دمیدم

از شوق  تو  به فریاد آمد قلب وجانم

پیراهن  نفس را  در هر  تپش  دریدم

شبها ی بی بهانه خوشبختی زا باشد

 من تا سپیده  بیدار خرمن ستاره چیدم

با  گام  های  شوقم  از شهر پیکر دل

بر  کشور خیالت ای  جان  جان دویدم

منیر  سپاس ناچیز

هیچ نظری موجود نیست: