دیگر به حال مردم ما
با چشمان خشک
باید گریست
اشکها تمام
خونها در جگر
سوخته
فهم ها در غفلت
غرق
احساس ها در تعصب نمودار
آه سرد در لهیب سینه ای سوزان خویش دارم
باشنده ای افغانستان ام
یک دستم سنی
یک چشمم شیعه
یک گوشم هزاره
یک پایم تاجک
یک بازویم پشتون
یک پیشانی سجاده
ویک قلب انسان دارم
بدون اینها معیوب
ترین آدم روی زمینم
گناه کیست؟
دیروز سرباز وطن ، مجاهد
یا اشرار
بعد تر طالب و القاعده
امروز داعش
ترورمان می کنند
و هنوز که هنوز
است بیدار نشدیم
برای دزدی ها بزرگ
مارا بجان هم انداختند
خانه را آتش زدند
یا باید بمیریم
یا فرار کنیم یا
تسلیم چرخنده گان سرمایه وسود شویم
باید به حال خویش
با چشمان خشک باید
گریست
ناداریم.
منیر سپاس
۲۵.۸.۲۰۱۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر