چنبر خیال
تا چنبرخيال
سخن برده است
دلم
از باغ
آسمان هوا خورده
است دلم
تا آنكه
جلوه جلوه اي
ذهنم غزل شود
دامان صيد
خويش بگُسترده است
دلم
پهناي ديدگاه
نفسهاي من وسيعست
فریاد رشک
را چه بـر آورده
است دلم
گام
ها جهیدنی ست به قطع نگاه ودل
از
این رواج ، خسته و آزرده است دلم
آیینه
ای نوازش تنهایی را به خویش
در مسند
رفاه ز خود کرده است دلم
ناچیز منیر
سپاس
۶.۱۰.۲۰۱۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر