یکشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۷

( غزلی منسوب به حضرت غوث الأعظم دستگیر گیلانی)


 حضرت غوث الأعظم  دستگیر  گیلانی))غزلی منسوب به
بی حجابانه درا از در کاشانه ی ما
که کسی نیست به جز ورد تو درخانه ی ما
گر بیایی به سر تربت ویرانه ی ما
بینی از خون جگر آب شده خانه ی ما
فتنه انگیز مشو کاکل مشکین مگشای
تاب زنجیر ندارد دل دیوانه ی ما
مرغ باغ ملکوتیم در این دیر خراب
می شود نور تجلای خدا دانه ی ما
با احد در لحد تنگ بگوییم که دوست
آشنایم توئی و غیر تو بیگانه ی ما
گر نکیر آید و پرسد که بگو رب تو کیست
گویم آن کس که ربود این دل دیوانه ی ما
منکر نعره ی ما کو که به ما عربده کرد
تا به محشر شنود نعره ی مستانه ی ما
شکر لله که نمردیم رسیدیم به دوست
 آفرین باد بر این همت مردانه ی ما
محی برشمع تجلای جمالش می سوخت
دوست می گفت زهی همت مردانه ی ما
-->

هیچ نظری موجود نیست: