شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۸

چراغ سوخته

چراغ سوخته

مارا صنم چگونه فراموش کرده ای
با انتظار خویش همآغوش کرده ای

در من تو شوق زندگی پر زنور را
همچون چراغ سوخته خاموش کرده ای

تا کی حجاب کامل توشرک دل شود
کان رخ برای بنده قبا پوش کرده ای

گم نام و بی نشان منم زین سبب بسی
مارا به شهر گوشه نظرپوش کرده ای

ای آفتاب مملکت یاد های مــــــــن
حتی برای آه بناگوش کرده ای

۱ نظر:

فرزان اسدي(ابوحنانه) گفت...

سلام
ممنون از لطف و محبت شما.
دست شما درد نكنه.
بدرود.