سه‌شنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۹۳

دست کم

دست کم
دست کم نگیریدم
خورشید  نگاهش را در آتش
شب نگاهش را در آرامش
زمین نگاهش را در غبار می بیند
من این  همه را در نگاه خود دارم
دست  کم حسابم نکنید!
لحظه ها ثانیه ها
 به جان عقربه های ساعت زمان می  افتند
تا امروز را کهنه کنند
ثانیه ها دقیقه ها را
دقیقه ها ساعت هار ا
ساعت ها روز ها و شبها را
ماه ها و سالها پینه می زنند
ومن
این  همه را در یک نفس با نفس
با سوزن خلش جگر
پینه می زنم
دست  کم نگیریدم
03.02.2015
منیر ناچیز

هیچ نظری موجود نیست: