دست کم
دست کم نگیریدم
خورشید نگاهش را در آتش
شب نگاهش را در آرامش
زمین نگاهش را در غبار می بیند
من این همه را در نگاه خود دارم
دست کم حسابم نکنید!
لحظه ها ثانیه ها
به جان عقربه های ساعت زمان می افتند
تا امروز را کهنه کنند
ثانیه ها دقیقه ها را
دقیقه ها ساعت هار ا
ساعت ها روز ها و شبها را
ماه ها و سالها پینه می زنند
ومن
این همه را در یک نفس با نفس
با سوزن خلش جگر
پینه می زنم
دست کم نگیریدم
03.02.2015
منیر ناچیز
دست کم نگیریدم
خورشید نگاهش را در آتش
شب نگاهش را در آرامش
زمین نگاهش را در غبار می بیند
من این همه را در نگاه خود دارم
دست کم حسابم نکنید!
لحظه ها ثانیه ها
به جان عقربه های ساعت زمان می افتند
تا امروز را کهنه کنند
ثانیه ها دقیقه ها را
دقیقه ها ساعت هار ا
ساعت ها روز ها و شبها را
ماه ها و سالها پینه می زنند
ومن
این همه را در یک نفس با نفس
با سوزن خلش جگر
پینه می زنم
دست کم نگیریدم
03.02.2015
منیر ناچیز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر