سه‌شنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۹۵

همرهء درک

همرهء درک

از بخت  تیره  غصه ای ما کم نشد  نشد
یک روز بی  طلیعه ای  ماتم نشد نشد

انسان  دویده رفت به صوب خوشی ولی
اما  رها ز  سرزمین غم  نشد نشد

دوران  ماست  دوره  ای زخم و فریبها
دستی دلی به دیگری مرهم  نشد نشد

اهل زمین  گرفت فضارا به فهم خویش
شد  هر چه بینی حیف که آدم نشد نشد

این  زندگیست  رهگذر  لاف همدلی
کس صادقانه  همرهء درکم  نشد نشد
۱۴.۲.۲۰۱۷

هیچ نظری موجود نیست: