فصل شگوفایی
فصل شگوفایی شد پنجره را باز کن
بانگ قناری شنو زمزمه آغاز کن
دامن صحرا و کوه ،فرش شقایق گرفت
گامی به شوق نگه سوی چمن باز کن
دل بگشا تا مشــــــام بوی گلستان دهد
نقش تماشــــا گزین دیده به پرواز کن
نسیه به زاهد فروش سود دمِ نقد گیر
سوی چمن رهگشا میکده انداز کن
گیتی به پا کــــرده است جشن تولد توهم
شور به سر محفلش، مست وطربساز کن
خلد برین شـــــــــد زمین باز چو سال دگر
عشــــــــــق نگارنده را همدل و همراز کن
Monir Sepasمنیر سپاس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر