بهشت که دوزخ شد
ما بهشت خویش دوزخ ساختیم
نا خلف بودیم بـــر هم تا ختیم
در قمار سرخ و سبز دیگران
کوچه های همدلی را باختیم
کور و کر گشتیم از وابستگی
قدر یکدیگر چرانشناختیم؟
آتش وهم زبان و قوم را
دیده و دانسته تر انداختیم
قدر خاک وسرزمین نشناختیم
زیر کفـش اجنبی انداختیم
آشنایان را به خنجر کشته ایم
دیگران را سرور خود ساختیم
باغ مارا خانه ء وحشت نمود
زهر پاکستان چرانشناختیم
گر بسازیم هموطن را تاج سر
آنزمان فردوس خود را ساختیم
18.08.2005
منیر سپاس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر