شنبه، دی ۲۷، ۱۳۹۳

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد. فروغ


به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد. فروغ

به زندگانی نگاهی دوباره  خواهم کرد
به چشمان مادرم
که نخستین بار  مرا بعد از تولدم ، دیدو نازم داد
به نگاه های هوا و فضای زادگاهم
نگاه  خواهم کرد
به خانه ، کوچه و شهرم
دوباره خواهم دید
تا آنچه از یاد و حافظه رفته اند
دوباره زنده شوند
به زندگانی  نگاهی دوباره خواهم کرد
تاعطر آغوش کودکی را
دوباره بشنوم و مشامم را سیراب  کنم
به آسمان آبی
که روز  ها روشن  چو گنبد لاجوردین و شبها ستاره باران بود
دوباره خواهم دید
تابرگردم به زمانیکه
آشوب روزگار اینقدر ها
               مانند امروز
بی رحم نبود
غنیمت بود
همه چیز نبود ولی
زندگی زیبا بود
خاطره های شیرینم
یادت به خیر.
منیر  ناچیز

16.01.2016

هیچ نظری موجود نیست: