حدودن پنج هفته بود ، وقتی از خواب بیدار می شد می دیدمش ، با درود و سلام سرود صدایش را که نوار مهربانی هاست می شنیدم ، پرتو خورشید رویش زندگی ام را منور وسعادت می داد ، زمانی که صحبت می کرد صفحه های خاطراتش را ورق می زد در صدایش دیگر آن شور حتی شور و توان چند سال پیش را نداشت چه رسد به شور جوانی هایش ، پیکرش دیگر حوصله غم کشیدن زندگی را نداشت، بلی من این بار اینجا باز ازمادرم می نویسم ، مادر نزدم سفر تمام مادران دنیاست ،بلی قلبن خوشحال بودم که این چند روز ،دیدنش را برایم هدیه داده بود در حقیقت چیزی دیگری بهانه شده بود تا نزد من باشد حالا که باز جدا می شود و میخواهد و باید به خانه و کاشانه خود بر گردد برایم سخت تمام می شود همه ای آنچه را که با خود آورد ه بود بر میدارد و با خود می برد . باز هم چیزی ناچیزی برای مادرم به نمایندگی از مادردوستان و مادران گیتی نوشتم اینک شما واین هم سروده ام
مادر و زندگی
زندگی مدیون جان مادر است
مهربانی ها
گمان مادر است
بیوفایی ها فرزند خار بــــــود
حاصلات پرنیان مادر
است
مادرم دنیا و دین من فدات
هستی ام از آستان مادر است
ای داری قوت و نام
زری
این ز خیرات توان مادر
است
نطفه چند لحظه بودی
پُشت اب
عمر تو از دودمان
مادر است
او تولد می دهد نام
از پدر
ظلم دنیا بر روان
مادر است
واژه ها در وصف
مادر عاجزند
چون خداوند قدردان
مادر است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر