امروز در افغانستان را ارگ کابل، ماتم ملی اعلان کرده است برای دیوانه ای روانی بگویید که در افغانستان هر روز ماتم ملی است تا روزیکه تو بر اریکه قدرت تکیه زده باشی با سایر تیم نابکار و خاین ات.
یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۶
انتحاری در کابل
میهن و مردم شریفم در غم تان شریکم
شهر کابل
چگونه کابل زیبا به آتش و دود است؟
به ارگ آنکه نشسته پلید ونمرود است
فگنده زهر نفاق و به قتل مردم ما
به کرسی و لقب خود ز مکرخوشنود است
منیر سپاس ۲۷.۱.۲۰۱۸
شهر کابل
چگونه کابل زیبا به آتش و دود است؟
به ارگ آنکه نشسته پلید ونمرود است
فگنده زهر نفاق و به قتل مردم ما
به کرسی و لقب خود ز مکرخوشنود است
منیر سپاس ۲۷.۱.۲۰۱۸
جمعه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۶
از کتاب فیه ما فیه
بر گرفته از کتاب فیه ما فیه حضرت مولانا
جلال الدین بلخی
- مافیها ؛ آنچه در آن است . محتوی چیزی : دنیا و مافیها.
خیال تو مقیم چشم است . . .
گفتاری از حضرت مولانا جلال الدین بلخی
هر جا که باشی و در همه حال که باشی ، جهد
کن تا محبّ باشی و عاشق باشی و چون محبت ، ملک تو شد ، همیشه محب باشی در گور و در
حشر و در بهشت الی مالانهایة . چون تو گندم کاشتی ، قطعا گندم روید و در انبار همان
گندم باشد و در تنور همان گندم باشد . مجنون خواست که پیش لیلی نامه ای نویسد ، قلم
در دست گرفت و این بیت گفت
:
خَیالُکَ فِی عَیني وَاسمُکِ في فِمي وَ ذِکُرکَ في قَلبي الی اَینَ اَکتُب
خیال تو مقیم چشم است و نام تو از زبان
خالی نیست و ذکر تو در صمیم جان جای دارد ، پس نامه پیش کی نویسم ، چون تو در این
محله ها می گردی ، قلم بشکست و کاغذ بدرّید . بسیار کس باشد که دلش از این سخنان پر
باشد ، الا به عبارت و الفاظ نتواند آوردن . اگر چه عاشق و طالب و نیازمند این باشد
، عجب نیست و این مانع عشق نباشد بلک خود اصل دل است و نیاز و عشق و محبت ، هم چنانک
، طفل عاشق شیر است و از آن مدد می یابد و قوت می گیرد و مع هذا نتواند شرح شیر کردن
و حدّ آن را گفتن و در عبارت نتواند آوردن که من از خوردن شیر چه لذت می یابم و به
ناخوردن آن چگونه ضعیف و متالم می شوم . اگر چه جانش خواهان و عاشق شیر است و بالغ
اگر چه به هزارگونه شیر را شرح کند و وصف کند ، اما او را از شیر هیچ لذت نباشد و از
آن حظ ندارد.
با محبت منیر سپاس
سهشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۹۶
تراکم و فواره
تراکم و فواره
پیراهن سکون چقدر پاره پاره شد
بخت خوشی چه عاری زبرق ستاره شد
صدفکر چشم پوشی لمیده به ذهنها
نام نوین همت مایان گذاره شد
در فلم روزگار سیاه است پرده ها
سیل بین حادثاث به گیتی چکاره شد؟
آنسوی این توحُش شب صبح میرسد؟
امیدوار روزِ خوشِ این سیاره شد ؟
ماییم آن ذخیره ای خویش از تراکمات
ممکن نبود که بدون جوشش
فواره شد
منیر سپاس ۲۳.۱.۲۰۱۸
دوشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۶
شرح بیتی از بیدل( شبستان معاصی*
شبستان معاصی صبح رحمت آرزو دارد
همین رخت سیه محتاج صابون می کند مارا.
حضرت بیدل
شارح : منیر سپاس
شرح بیت: شبستان معاصي يعنًي تاريكستان گناه كردن های ما ،صبح يعني روشني يا پاك شدن بارحمت خداوند را آرزو دارد اين گنه كاري به لباس سياهي اينجا منظور لباس کثیف وچركيني ميماند كه براي پاك شدن اش به صابون محتاج میباشیم ورحمت خداوند مانند صابوني است كه لباس سياهكاري ها ما را پاك مي كند.
کم ما و کرم شما . منیر سپاس
همین رخت سیه محتاج صابون می کند مارا.
حضرت بیدل
شارح : منیر سپاس
شرح بیت: شبستان معاصي يعنًي تاريكستان گناه كردن های ما ،صبح يعني روشني يا پاك شدن بارحمت خداوند را آرزو دارد اين گنه كاري به لباس سياهي اينجا منظور لباس کثیف وچركيني ميماند كه براي پاك شدن اش به صابون محتاج میباشیم ورحمت خداوند مانند صابوني است كه لباس سياهكاري ها ما را پاك مي كند.
کم ما و کرم شما . منیر سپاس
پنجشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۶
دوشنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۶
دست بی نمک
دست بی نمک
مپرس که سادگی دل امیدوارم کرد
به چنگ لشکر بی درد گرفتارم کرد
که شسته جنس نمک را ز دست تقدیرم
چنین به انبوه مردم غریبِ یارم کرد
چنین به انبوه مردم غریبِ یارم کرد
به دوش یک نفسِ هیچ وزن و بیرنگم
زمانه بار غم اش را همه سوارم کرد
زمانه بار غم اش را همه سوارم کرد
جهان به جرمِ محبت به پایه پایه ی کین
مرا به زندگی هر روز سر به دارم کرد.
منیر سپاس
۱۵.۱.۲۰۱۸
مرا به زندگی هر روز سر به دارم کرد.
منیر سپاس
۱۵.۱.۲۰۱۸
شنبه، دی ۲۳، ۱۳۹۶
آيينه ذات انسان
سلام به دوستان خوبم ، غزلی که همین اکنون جرم کرده ام خدمت تان می نویسم.امید میبرم مورد پسند تان قرار گیرد. از دغدغه های زندگی چند لحظه دور شوید.
آيينه ذات انسان
عشق بود آیینه ذات من
عاشقی شد لایق حالات من
جوهر ایجاد من از روح کیست؟
زندگي باشد زكرامات من
بوده به لاهوت پر از لحن مهر
نيست كسي قرب مقامات من
در تپش ام ثروتي با زندگي ست
ياد صنم گشته وجوهات من
مست شود حيرت و آواره گي
تا شنود بانگ خرابات من
ناچيز منير سپاس ١٢.١.٢٠١٨
آيينه ذات انسان
عشق بود آیینه ذات من
عاشقی شد لایق حالات من
جوهر ایجاد من از روح کیست؟
زندگي باشد زكرامات من
بوده به لاهوت پر از لحن مهر
نيست كسي قرب مقامات من
در تپش ام ثروتي با زندگي ست
ياد صنم گشته وجوهات من
مست شود حيرت و آواره گي
تا شنود بانگ خرابات من
ناچيز منير سپاس ١٢.١.٢٠١٨
سهشنبه، دی ۱۹، ۱۳۹۶
یکشنبه، دی ۱۷، ۱۳۹۶
سیاست
زندگی هر جا سیاست می کند
بر سر ما خوب تجارت می کند
آنقدر صیاد مکر است هر طرف
راستی را قتل و غارت می کند
۷.۱.۲۰۱۸
منیر سپاس ناچیز
بر سر ما خوب تجارت می کند
آنقدر صیاد مکر است هر طرف
راستی را قتل و غارت می کند
۷.۱.۲۰۱۸
منیر سپاس ناچیز
خنجر تسلیم
کشتگان خنجرتسلیم را
هر زمان از غیب جانی دیگر است
عقل کی داند که این رمز از کجاست
کاین جماعت را زبانی دیگر است.
ع. ق. همدانی
چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۹۶
سهشنبه، دی ۱۲، ۱۳۹۶
حذف هویت در افغانستان
در این روز ها بحث بر سر حذف و تحمیل هویت قومی در افغانستان و در میان مردم افغانستان در خارج از کشور بسیار داغ است در شبکه هی اجتماعی نیز هر کسی به اندازه ای سوادش به آن می پردازد در این شکی نیست که دستگاه حکومتی کابل و در راس آن اشرف غنی احمدزی که ریس ارگ میباشد سهم بزرگ دارد که یک قوم مشخص را پشتیانی و بر علیه اقوام دیگر در افغانستان با تفکرات گنده اش دسیسه سازی می کند به نظر مردم افغانستان تا حال ملت واحد نشده اند و دلیل آن همین سیاست های برتری جویانه شاه و پادشاه و روسای جمهور پشتون تبار بوده است اگر وضعیت چنین دوام کند و دستان داخلی و خارجی موفق شوند که براین همه بی اتفاقی ها نفرتی میان ملیت ها را در افغانستان چاق بسازند کار افغانستان ساخته ااست یا به طرف جنگ داخلی پیش میرود و یا به سوی تجریه که هر دو به نفع مردم نیست من گرچه از دور نظاره گر این همه حوادث میباشم و کاری از دستم بر نمی آید ولی سکوت نیز درست نیست من خواهان برابری تمام مردم افغانستان میباشم هیچ قومی بالای قومی برتری ندارد به خصوص پشتون های ما اینرا باید درک کنند که فقط در افغانستان هموطنان شان دوست شان بوده و خواهند بود و این تکیه گاه از دست ندهند پاکستان و بخصوص پشتون های پاکستان خود را با افتخار پاکستانی میدانند .باید درک کنند که کسی ضد قوم پشتون نیست اگر مخافت و ضدیت باشد همانا بر ضد پشتونیزم و تفوق طلبی بعضی از پشتون های متعصب.
دوشنبه، دی ۱۱، ۱۳۹۶
ستاره و لبخند
ستاره ولبخند
دل !غنچه های زخم تمنای کیستی؟
مجروح داغ حسرت زیبای کیستی؟
شبها سکوت تلخ ، مرا میبرد به خویش
با خنده ، ای ستاره تو آوای کیستی؟
در بیر و بار وسوسه ها تا قرار گور
تنها ترین بیکسی ،تنهای کیستی؟
فریاد یک رسالت بیدارشور عشق
ترکیب ناب درد غزلهای کیستی؟
مزدور زندگی شده ای بی خبر مباش
جز در خیال باطله آقای کیستی؟
ناچیز منیر سپاس
دل !غنچه های زخم تمنای کیستی؟
مجروح داغ حسرت زیبای کیستی؟
شبها سکوت تلخ ، مرا میبرد به خویش
با خنده ، ای ستاره تو آوای کیستی؟
در بیر و بار وسوسه ها تا قرار گور
تنها ترین بیکسی ،تنهای کیستی؟
فریاد یک رسالت بیدارشور عشق
ترکیب ناب درد غزلهای کیستی؟
مزدور زندگی شده ای بی خبر مباش
جز در خیال باطله آقای کیستی؟
ناچیز منیر سپاس
اشتراک در:
پستها (Atom)