دوستان وبازدیدکننده گان نازنین آشیان خیال را بعد از سلام و آرزوی سلامتی به خوانش غزلی فرا می خوانم که به تاریخ 6 آپریل سال 2014 سروده شده است. ازینکه زود زود نمی توانم اینجانبشته های تازه بنویسم ، پوزش می طلبم وبه امید اینکه این سروده ( انتشار بهار ) مورد پسند تان واقع شود، دستان سرایشم را به زولانهء نگاه تان می بندم
انتشار بهار
بی تو کجا کجا ببرم انتظار را؟
در جان آتشین نفس بی شمار را
گر نیستی مگر دل الفاظ خوش بوًد
حک کرده اند به دل غزل آبدار را
بیداری ام به خواب و خیال تو می بًرًد
از من توان و هویت و هر اختیار را
در زندگی به درد نفس مبتلا شدم
در من مجو عـلاج غم اعتبار را
پائیز رنگ زرد مرا نشـــرمی کند
با تو شکست داده جـنونم، بهار را .
منیر سپاس بلخی
انتشار بهار
بی تو کجا کجا ببرم انتظار را؟
در جان آتشین نفس بی شمار را
گر نیستی مگر دل الفاظ خوش بوًد
حک کرده اند به دل غزل آبدار را
بیداری ام به خواب و خیال تو می بًرًد
از من توان و هویت و هر اختیار را
در زندگی به درد نفس مبتلا شدم
در من مجو عـلاج غم اعتبار را
پائیز رنگ زرد مرا نشـــرمی کند
با تو شکست داده جـنونم، بهار را .
منیر سپاس بلخی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر