در مسیر صبحگاهان دیدم که
برای سنگ ،غبار
برای گل ،شبنم
برای زندگی، امید
دمیده بود
همزمان برای عاشق زندگی
جام لحظه های تلخ و شیرین
رسیده بود
قامت نور آفتاب از برای نوازشها و رویش ها
خمیده بود
سحر من
وتو همنفس اگر ببینی
هر روز چنین آغاز می شود
11.04.2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر