چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۴

محشر نقد

محشر  نقد

وقتی ز   رنگ  تیرگی روزم  مکدر است
روزی برای این دل تنگم  مُقـــرر  است

سهم  جهـــان ،غصه ز دست ریا بود
کشتار  عشق و عاطفه  این سان میسر است

فارغ ز  خواب  ترک نگشتیم  لحظه یی
بر  هوش  ها فکر  پلیدانه رهبر است

انسان  پادشاه نفاق  و تجاوز است
حال زمین  ،باغ خدا خیلی ابتر  است

از روز  حشر  باکی  ندارم  کم و زیاد
هر روز  بر سر من و تو روز محشر است
منیر سپاس  ناچیز

تاریخ سرایش را  ننوشته ام ولی  احتمالن از سال 2008  باشد  چونکه در  کنار  سایر  سروده  های  پراگنده ام یافت شد که از سال 2008 میلادی  اند

هیچ نظری موجود نیست: