رنگ آدمان
اعدام زنده است ز
فرهنگ آدمان
امروز قلب عاشقم از
جنگ آدمان
سنگسار می شود چقدر
جسم عشق ها
با فکر و دست وکینه
و با سنگ آدمان
نقاش این زمانه
ز خون تابلو
کشد
بیزار گشته ام
ز چنین
رنگ آدمان
جای صدای چهچه
مرغان وساز و دف
آید صـــدای
قتل ز آهنگ آدمان
با بی حساب وحشت و غم
های تازه اش
باشم هنوز یک کمی
دلتنگ آدمان
منیر سپاس ناچیز
10.10.2015
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر