یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۶

زنجیر روزگار

 خواننده ای  عزیز آشیان  خیال  ، اینک غزلی را  اینجا می  نویسم  که فقط ۵  رقیقه  از  عمرش  می  گذرد  امیدوارم  به  دل مهمانان  این  اشاین راه پیدا کند


زنجیر روزگار

احساس در برخون تصوير تازه دارد
يا خامه اي  تنفر تحرير تازه دارد

رؤيا دگر نمانده كابوس خوابها را
شب از براي مايان تعبير تازه دارد

دردست و پاي مردم آزاده گي نيآيد
گيتي زغصه هايش زنجير تازه دارد

خورشيد درك امروز تاريكي مي فرستد
تا عشـــــق را بپوشد تنوير تازه دارد

گر رند روزگاري  مستانه باش هُشيار
كاين چرخ سفله هر دم تزوير تازه دارد
ناچيز منير سپاس
۱۸ جولای سال ۲۰۱۷

هیچ نظری موجود نیست: