ناله خموشی
به نام زنده
و هر بار با ستم مُردم
در این ستمکده یی آبی صد
رقم مُردم
کنار آه غــریب و درون درد
مــریض
پر از فغان خموشی از غمم
مُردم
نیکو دیدم و گفتم به آدمان انسان
میان این همه گُرگان
، بد زدم، مُردم
همه به آخر منزل
رسند و جان بدهند
من آن عابر
عمرم که هر قدم مُردم
زمین خانهء ظلم است بهر
آگاهان
که خاک محشر من شُد از عدم مُردم
مگو که عشق فراموش
کرده است ذهنم
چه عاشقانه به حسن
تو ای صنم مُردم
منیر ناچیز
22.06.2017
ساعت 12 ظهر
ج.ا.آلمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر