جمعه، آذر ۲۴، ۱۳۹۶

اختر مجروح

اختر مجروح


دارد امید نگاه اختر مجروح من 
مرهمی از دیده ها می ستاند روح من

 

از کمینگاه خودش تیره گی تیرم زند
خارچشم شب بود اخگر مشروح من

 

گام های عمر من بی زبانی می کند
شد شهید لحظه هارفتن مذبوح من

 

در نبرد زندگی میروم تا چاه مکر
در دلم شد باورم رستم مشبوح من

 

تا جسارت می کند وهم زاید میدمد
ای دل مواج من نا خدا و نوح من
منیر سپاس

هیچ نظری موجود نیست: