غزلی را که همین حالا جرم کردم خدمت دوستداران ادبیات فارسی می نویسم
از نفاق نفس نهایت خسته ام
دل به اعجاز محبت بسته ام
تا نماید یک نظر بر عجز من
خاکساری را به آه بر جسته ام
در گریز از اجتماع خیره گان
نور جانبخش الگوی پیوسته ام
در حقیقت عاشقی ایمان اوست
مقصد ادراک را شایسته ام
خس و خاشاک تعلق از دلم
روفتم از رنگها وارسته ام
ناچیز منیر سپاس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر