پنجشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۴

قدر دان غم

؟؟؟
کیست درشهر  من و تو ،خنده ارزانی کُند؟
مُفت وضع زندگی رااندک انســـانی کُند

ترس،دهشت ،غم نباشه از تعصب بم نباشه
هـــــــرکه با یک دید روشن ،کارنورانی کُند

شیخ نادان از سر مُنبر رود ، آدم شـــود
بعد ازآن دعوای فرهنگ مسلمانی کند

از  گلستان تفکر ،حرف خوشبو می شود
باغبان معنویت خــــوب سخندانی کند

دامن همره ندارد اشک  امروز هر کجا
کس نمی یابی که دردت را قد ر دانی کند

منیر ناچیز

14.5.2015

هیچ نظری موجود نیست: