دمی
با نو نویسان و حامیان شان
تو از
دود سیگار می
نویسی هیچت شعر می شود
من از
دود تنور دلم می نویسم
ولی در شمار هیچ است
تو واژه های بیگانه را می نویسی
نوشته
ات شعر نو و زبانت زبان
نو می شود
تو زبان مادری
ات می فروشی وحرفی برای گفتن پیدا
می کنی
متن و
محتوا می شوی
من با زبان مادری می نویسم
دوستش
دارم
حرف ، شعر و غزلم در نظر نمیگیری
زبانم
من کهنه می شود
من خودم
کهنه ام
خون در
بدنم کهنه است
پدر
شعر های زبان من
رودکی
مادرش
رابعه بلخی است
قله های
زبان من
رودکی ، حنظله بادغیسی ،فردوسی ،نظامی ، عطار ، سنایی، مولانا ، امیر خسرو ، حافظ ، بیدل
و صد ها دُرثمین دیگر اند
که تو حتی آنها را خوانده نمی توانی
چه رسد به درک و ادراکش
گپ مفت ترا در
چین به کاغذ تشناب خواهند
نوشت تا
کمی درشت شود و به دردی بخورد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر