دوشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۴

صوفی زرکوب

صوفی زرکوب
صوفی ز  بلخ رفته و زرکوب می شود
تا  حال میهنش ، ولی، سرکوب می شود

دارایی های  مادی و فرهنگ این وطن
تاراج رفته رفته و جاروب  می شود

تا کی چنین زاغ و زغن با صدای نحس
یارب به باغ عاشقی منصوب می شود

غفلت مگر  چه خواب شیرین است خفته گان؟
کاین قدر  نا همی ،گپ مجذوب می شود

پیش سپاه مرگ ، توانمند زر و زور
مثل غریب شکسته و مغلوب می شود

کس با تلاش خویش وکس از فیض بخت نیک
منفــــــور  یا  که آدم محبوب  می شود

غافل ز  رمز سورهء یوسف ، هنوز هم
در فرق پور، مُقلد یعقوب می شود
منیر ناچیز

3.12.2009

هیچ نظری موجود نیست: