صوفی زرکوب
صوفی ز بلخ رفته و
زرکوب می شود
تا حال میهنش ،
ولی، سرکوب می شود
دارایی های مادی و
فرهنگ این وطن
تاراج رفته رفته و جاروب
می شود
تا کی چنین زاغ و زغن با صدای نحس
یارب به باغ عاشقی منصوب می شود
غفلت مگر چه خواب
شیرین است خفته گان؟
کاین قدر نا همی
،گپ مجذوب می شود
پیش سپاه مرگ ، توانمند زر و زور
مثل غریب شکسته و مغلوب می شود
کس با تلاش خویش وکس از فیض بخت نیک
منفــــــور
یا که آدم محبوب می شود
غافل ز رمز سورهء
یوسف ، هنوز هم
در فرق پور، مُقلد یعقوب می شود
منیر ناچیز
3.12.2009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر