دیروز با نظمی بودم ؛امروز با غزلی به دیدار چشمان تان مهمان خانهء ذهن عزیزان میشوم
ماهی ساحل
دور دستم دوست اما منکه دستت می فشارم
آرزو و خـــواهشـم را در هوایت می سپارم
یاد های نازنین ات را به کلک هر خیال
می نگارم می نگارم می نگارم می نگارم
نیم در آب نیم در خاک ؛ ماهی ساحل شدم
تو تویی بحر نوازش در برت باشد قرارم
من کیم یک صفر و هیچم درحساب زندگی
با تو ای جان عزیزم صد هزاران را هزارم
بازآ ای دلستان ای دوست ای شاه اُمید
هست وبود جان و دل را من به پایت میگُزارم
منیر سپاس ناچیز
۳۱.۱.۲۰۱۷
ساعت ۱۲:۴۵ ظهر
دور دستم دوست اما منکه دستت می فشارم
آرزو و خـــواهشـم را در هوایت می سپارم
یاد های نازنین ات را به کلک هر خیال
می نگارم می نگارم می نگارم می نگارم
نیم در آب نیم در خاک ؛ ماهی ساحل شدم
تو تویی بحر نوازش در برت باشد قرارم
من کیم یک صفر و هیچم درحساب زندگی
با تو ای جان عزیزم صد هزاران را هزارم
بازآ ای دلستان ای دوست ای شاه اُمید
هست وبود جان و دل را من به پایت میگُزارم
منیر سپاس ناچیز
۳۱.۱.۲۰۱۷
ساعت ۱۲:۴۵ ظهر